14 ژانویه 2024  
 سلیمان احمدی  

انگار هزاره‌ها برای همیشه “خون” بدهکارند

انگار هزاره‌ها برای همیشه “خون” بدهکارند

سفر و سفره زندگی میلیون‌ها شهروند هزاره در افغانستان، همواره “خونین” بوده است. آنان هرگامی را که در سفر تاریخی زندگی برداشته‌اند، روی “خون” خود شان بوده و هر لقمه‌ای را که از سر سفره برداشته‌اند، آغشته به “خون” یک عزیز بوده است. هزاره‌ها هر روز از زندگی شان را با “خون” آغاز می‌کنند و با “خون” به بستر خواب می‌روند. جاده‌های شهر، رنگین به خون هزاره‌هاست و هر روز باید خون هزاره را از روی آسفالت سرک‌ها بشویند و تکه‌پاره‌های بدن هزاره را در خریطه کنند. نهایت کلام این که مقدر شده است تا هزاره‌ها به قیمت خون خود شان باید نفس بکشند و در جاده‌های شهر گام بگذارند.

به راستی چرا هزاره‌ها همیشه و به همه “خون” بدهکارند؟ یک انسان و شهروند هزاره چرا باید برای بدست آوردن حقوق طبیعی بشری خون خود را هزینه کند؟ بهای رفتن به دانشگاه و کسب دانش و تخصص برای انسان هزاره “خون است. هزینه رفتن به ورزشگاه و دست‌یابی به افتخار و قهرمانی برای جوان توان‌مند و غرورآفرین هزاره “خون” است. بهای حق خواستن، عدالت طلبیدن و مبارزه با تبعیض و انحصار برای شهروند هزاره “خون” است. انسان هزاره برای رفتن به مسجد و سخن گفتن با خدا باید “خون” خود را در محراب مسجد و روی سجاده عبادت ببیند. بانوی هزاره باید برای رفتن به بیمارستان و به دنیا آوردن نوزاد دیگر، باید خون خود و نوزادش را روی تخت بیمارستان دو دستی تقدیم انتحارگر بی‌رحم و سنگ‌دل کند. کارگر زحمت‌کش هزاره‌ای که با دستان پینه‌بسته، پیشانی ترک‌خورده و قلب شکسته، هر روز به سختی کمر راست می‌کند و از خانه بیرون می‌رود تا شب بتواند با چند قرص نان خشک به خانه برگردد و مرگ تدریجی اعضای خانواده‌اش را چند روزی به عقب بیندازد، مجبور است و ناچار تا قرص نان‌های آلوده به خون را در آخر روز به اطفال چشم به دروازه‌اش تحویل دهد.

مگر انسان هزاره چه هیزم تری به دیگران فروخته است که برای همیشه تاریخ، بر پیشانی‌اش واژه “مجرم” هک شده است که جزایش “قتل” است و “خون”؟ مگر هزاره چه حقی را از دیگران سلب کرده است که حالا برای به دست آوردن حق زندگی و نفس کشیدن، باید “خون” بپردازد؟ مگر هزاره سرزمین چه کسی را غصب کرده است و به جای چه کسی نشسته است که حالا باید در هر وجب از زمین و خانه خودش روی خون گام بردارد و روی خون سفره‌اش را پهن کند؟ چرا بدهکاری هزاره ها را پایانی نیست؟

مگر روی دیوارهای شهر از آدرس کتاب الهی یعنی قرآن مقدس ننوشته‌اند که “… من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا …؟”. این آیه از کتاب آسمانی مسلمانان صراحت دارد که “… هرکس نفسی را بدون حق و یا بی آن‌که فساد و فتنه‌ای در روی زمین کرده، بکشد مثل آن است که همه مردم را کشته و هرکس که نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد)، مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده …”  با این حساب، آنانی که کمر به کشتار جمعی هزاره‌ها بسته‌اند و آنان را شایسته زندگی و زیستن نمی‌دانند، چه توجیهی برای عمل شان دارند؟ کاسب غریبی که در گوشه‌ای از سرک نشسته است تا با فروش چند تکه لباس روزگار بگذراند، با دستور کدام دین و آیین مستحق مرگ است؟ راننده‌ای که از بام تا شام با هزار خون دل در پی کسب روزی حلال است، با کدام استدلال و توجیهی دینی باید با انفجار و انتحار هزار تکه شود و به کام مرگ سقوط کند؟ دختر هزاره‌ای که به کلاس درس می‌رود تا بتواند آینده روشن‌تری برای خود و وابستگانش رقم بزند، به چه جرمی باید طعمه خودخواهی و زیاده‌طلبی افراطی‌های از خدا بی‌خبر شود و چشمانش را به روی زندگی ببندد؟

اگر قرآن و دستورات آن ملاک عمل در زندگی مسلمان‌ها به شمار می‌رود، آیه بالا خطاب به همه انسان‌های روی زمین است و هیچ اشاره‌ای به دین و کیش خاصی نشده است. بنابرین، حتی اگر هزاره‌ها را کافر و خارج از دین اسلام هم بپندارند، قرآن و دین اسلام آنان را از کشته شدن بدون دلیل  و موجب، محفوظ و مصئون می‌داند. حتی اگر بر فرض محال، تعدادی را با استدلال‌های عجیب و غریب و با برداشت‌های نادرست از دین، “مفسد فی الارض” بخوانند، باز هم جواز کشتن همه هزاره‌ها را به آنان نمی‌دهد، زیرا جرم یک عمل شخصی است و به جز شخص مجرم و مفسد، دیگر اعضای جامعه نباید قربانی آن شود.

هزاره‌ها متمدن‌ترین و صلح‌جوترین شهروندان این سرزمین هستند و هرگز در طول تاریخ، لکه تاریکی در کارنامه آنان دیده نمی‌شود. این مردم همواره به منافع ملی و جمعی تمامی شهروندان و ساکنین افغانستان احترام گذاشته و به آن پابند بوده است و درین راستا همواره همگام و یا حتی پیشگام‌تر از دیگران عمل کرده است. افغانستان خانه مشترک همه ساکنین آن است و این را همه باید بپذیرند، زیرا فقط با درک ضرورت زندگی مسالمت‌آمیز در کنار همدیگر و باوپذیری به مشارکت جمعی تمام اقوام در تمام حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و … است که همگان به شمول هزاره‌ها از حق زندگی برخوردار می‌شوند و دامن فتوای کشتار در برابر شهروندان به خصوص هزاره‌ها برچیده می‌شود.

هزاره‌ها در  حال حاضر در شرایطی قرار دارند که غلو نیست اگر بگوییم، در شهر پر از زامبی، همه به خون هزاره تشنه‌اند و زندگی این زامبی‌ها با خون هزاره ادامه می‌یابد.