سلیمان احمدی
روند نهادینهسازی و رعایت حقوق بشر و به خصوص بخش مهم آن یعنی مبارزه با خشونت و به ویژه خشونت علیه زنان، از سالیان گذشته تا اکنون، یکی از پرهزینهترین و رسانهایترین فعالیت فعالان این عرصه را تشکیل میدهد. اما آنگونه که به نظر میرسد، این امر در کنار تاثیرگذاریهای مثبتی که به همراه داشته، نتوانسته است آنطور که توقع میرفت در این زمینه موفقیتی را سبب شود و هنوز هم زوایای پنهان بسیاری در این فرایند نهفته است که مستلزم کار و تعهد بیشتر میباشد.
در بحث خشونت در برابر زنان، جنس مرد به عنوان جنس قدرتگرا و زورگو، عامل اصلی خشونت در برابر زنان به معرفی گرفته شده و تمام تمرکز نیز روی همین عنصر بوده است، اما با توجه به واقعیتهای اجتماعی که قابل کتمان هم نیست، موضوع و معضل خشونت ”زن در برابر زن“، کمتر مورد توجه قرارداشته است و در بسا موارد اصلا به آن پرداخته نشده است، در حالی که نظر به شواهد و قراین، این بخش از مقوله خشونت علیه زنان نیز بسیار برجسته و قابل توجه میباشد.
در فرهنگ سنتی حاکم بر جامعه افغانستانی، با آنکه مرد به عنوان فرد صاحبصلاحیت و تصمیمگیرنده شناخته میشود و در اکثر موارد همین جنس از این فرصت سواستفاده مینماید، اما در کنار این موضوع، در اکثریت مطلق خانوادهها، زن (همسر مرد خانواده) نیز از اقتدار مطلق در برابر سایر اعضای خانواده و به خصوص دیگر زنان خانواده برخوردارند و او نیز از همین فرصت بینهایت به نفع قدرت شخصی خویش کار میگیرد.
در واقعیت مسلم جامعه امروزی ما، مصداقهای زیادی از خشونت زن علیه زن وجود دارد که بعضی از این موارد در ذیل بر شمرده میشوند:
– در فرهنگ عقبمانده و بسیار سنتی جامعه ما، مادرشوهر به عروسش به دید جنس خریداریشده و بیارزشی مینگرد و به این باور هست که حتی زندگی عروسش نیز در اختیار او باید باشد و نیز در کنار این امر، خانواده شوهر و به خصوص مادرشوهر با توجه به مصارف گزافی که در عروسی پسرش متقبل شده، عقده بزرگی به دل میگیرند، تا جایی که حتی به عروس به چشم دشمنشان دیده و او را لایق و شایسته هرگونه توهین و تحقیر و انجام کارهای سنگین و ثقیل میپندارند. در فرهنگ جامعه امروزی افغانستان، در اکثریت خانوادهها، عروس خانواده منحیث مزدور و کارگر حتمی و قطعی تمام اعضای خانواده به حساب میآید و او با تحمل تمام سختیها و دشواریها در کنار به دنیا آوردن فرزندان و تربیت آنان باید تمام امور منزل را به تنهایی باید انجام دهد تا بتواند اندکی رضایت خانواده و به خصوص مادرشوهر را به دست آورد.
– شدیدترین نوع خشونت زن علیه زن را میتوان در نوع رابطه و برخورد میان دو زنی که همزمان همسر یک مرد هستند و در یک مکان زندگی دارند، جستجو کرد. این دو زنی که به اصطلاح به آن ”امباغ“ میگویند، به آن شدت و حدت با هم به رقابت منفی میپردازند که با رواداری انواع خشونتها، توهینها، درگیریهای فزیکی و روانی، فضای زندگی را تبدیل به جهنم بدتر از دوزخ میسازند و این نوعی از رقابت که خود مصداق بارز خشونت زن در برابر زن هست تاثیر بسیار ناگواری بر روح و روان سایر اعضای خانواده و به خصوص کودکان و اطفال میگذارد.
– رقابت میان زنان دو برادر، خواهر شوهر و زن برادر و … از بارزترین نوع رقابت منفی میان زنان در خانوادههای جامعه ما تلقی میشوند. این رقابت منفی و ویرانگر، به حدی پیشرفت میکند و به جایی میرسد که دو زن با رابطههای یاد شده از هیچ نوع توهین، تحقیر، کنایه، فشارهای روانی و تخریب شخصیت و ذهنیت نسبت به همدیگر ابایی ندارند و با استفاده از هر ابزار ممکن که بتواند شکستی را به طرف متقابل تحمیل کند، به جنگ دیگری میروند.
اینگونه رفتارهای بدور از اخلاق و انسانیت، همه از آدرس یک زن بالای زن دیگری صورت میگیرد و اینها همه مصداق خشونتهای فزیکی و روانی هستند که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
در این میان اما، بعد روانی خشونت بسیار بارزتر و برجستهتر از بعد فزیکی آن هست و مسلم هست که فشار روانی خیلی تاثیر منفی و ناگوارتر از خشونت فزیکی بالای جنس با عاطفه و آسیبپذیر زن میتواند داشته باشد.
با تاسف که با تمام اینها، در خصوص خشونت زن در برابر زن کمتر توجه صورت گرفته و بسیار کمتر به ریشهیابی و رفع آن پرداخته شده است و در کنار این مساله، شعاری بودن این مبارزه و نبودن تعهد نسبت به عملیسازی این امر در زندگی واقعی افراد، از تاثیرگذاری و نهادینهسازی مبارزه با خشونت به شدت کاسته است.
بسیار کمتر دیده شده است که فعالین حقوقی و به خصوص فعالین حقوق زن عملا زنان و یا شوهرانشان را با خود حداقل به محافل مرتبط به این امر حاضر سازند تا نشان بدهند که توانستهاند حداقل از خانواده خود آغازی داشته باشند و قادر شدهاند تا زن و یا شوهرشان را در مردود و مذموم بودن خشونت قناعت دهند و ثابت سازند که ”آزادی و حقوق بشر“ را فقط برای همسایهها نمیخواهند و متعهد به آن هستند تا تمام شهروندان کشور به گونه همسان و فراگیر با حقوقشان آشنا گردیده و نسبت به رعایت آن در مقابل همدیگر با دید یکسان و عادلانه عمل میکنند.
3 آگوست 2024