13 مارس 2022  
 سلیمان احمدی  

جامعه امروزی و ضرورت محوریت واحد در رهبری

جامعه امروزی و ضرورت محوریت واحد در رهبری

شـکل‌گیری مـحوریت واحد، مستحکم و مبتنی بر اهداف و منافع مشـترک و حیــاتی، در رهـبری سـیاسی در جامـعه هـزاره که در درازمـدت بتواند به ایجاد سـاختاری یک اجماع بزرگ و ناگسستنی بینجامد، ضرورت حیاتی و کتمان‌ناپذیریست که باید به آن معترف بود و از تمام ظرفیت‌های موجود و با اسـتفاده از روش‌های موثر و کارا، به‌ســوی آن گام نهاد و مـوانع جــاری در این مســیر سخت و پرخم‌وپیج را از سر راه برداشت.

آن‌چه می‌تــوان به عــنوان نکته تایید و تصــدیق ضــرورت برای جامعــه هــزاره نگاشت، برگـشت به عــصر و زمان رهبری شهید مزاری و بازخوانی برگ‌های سبز تاریخ آن زمان است که انسجام و اتحاد فکری و عملی مبتنی بر منافع مردم را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهــد که همبـستگی شگــفت‌انگیز آن زمان در میان هــزاره‌ها فقــط مــتاثر از رهــبری خـردمــندانه و به‌کارگــیری کارویژه‌های دقیق و سنجیده شده توسط شهید وحدت ملی، استاد مزاری بوده است.

مــهــم‌تر از هــمه این‌که جــایگاه تاریخــی و نقــش پــررنگ و تعیین‌کننده‌هزاره‌ها در آن زمان به‌عنوان یکی از قطب‌های اصلی قـدرت و یکی از ارکان عمـده جــریان عــدالت‌خــواهی در ســطح بین‌الملل شـناخته شده بود و ضمن این‌که هویت گـم‌گـشته این قوم را به آن بازگردانید، حضور و مـشارکت هزاره‌ها را در تمام عرصه‌ها تثبیت کرد. این امر، فقط ثمره همین انسجام و اتحاد به‌وجود آمده در آن زمان بود.

بدبختانه بعد از شهادت رهبر شـهید و وقوع تحولات و تغییرات در اوضـاع افغانـستان، همبستگی به‌وجود آمـده به‌شـکل ناباورانه ازهم‌گـسیخت و دچار پراکندگی‌ها و چنددستگی‌هایی گردید که به‌نظر می‌رسد نتایج مثـبتی را در پی نداشـته است. حضور وسیع و تقریبا رضایت‌بخش نخبــگان هــزاره در سطــوح بالای لایه‌های رهــبری نظام در آوان اســتقرار نـظام به‌ظاهــر مــردم‌ســالار افغانستان با گـذشت زمان به تدریج سیر نزولی را طی کرد و حتا در سالیان اخیر، کار به‌جـایی رسید که نامزدوزرای هزاره متعلق به قوم هزاره به‌دلیل وجود تبعـیض در نظام حاکم نتوانستند از فیلتر تعصبات گروه‌های تمامیت‌خواه و قدرت‌طلب، عبور نموده و مشارکت هزاره‌ها را در لایه‌های رهبری نظام به‌تمثیل بگیرند.

 عدم توجــه و بی‌اعتنــایی مفـرط رئیس‌جمهور و ســایر سران حکومت قبلی در وفا و پابـندی به وعده‌ها و تعهداتی که به مردم داده بودند، بازهـم جایگاه هـزاره‌ها در نظام را مـتزلزل‌تر و کم‌رنگ‌تر ساخت تا وضـعیت از آن‌چه بـود، بـدتر نیز گردد. وضعیت نابسامان فعلی حاکم بر کـشور و به‌انزوا راندن کامل هزاره‌ها و خلق چالش‌های متعدد فراروی مشارکت سیاسی آنان، بدون شک حاصــل چنددســتگی‌ها و اختــلافات و فاصله‌هایی است که در جریان‌های مــربوط به هــزاره‌ها به‌وجــود آمــده است و همانند گـذشته گــروه انحـصارطلب و تمــامیت‌خــواه را جــرات و جسـارت بخشیده است تا مانند گـذشته به آن‌ها اهمیت نداده و حتا در پی حذف‌شان برآید.

بدین اساس، جامعـه هزاره برای برون‌رفت از وضعیت کنونی که می‌رود تا به گذشـته‌های تلخ و خطرناک برگردد و صفحات سیاه و منفــور دوره‌هـای عبــدالرحــمانی و شــاهنشاهی را بار دیگر ورق بزند، فقـط و فقط گذشتن از منافع شخصی و زودگذر، پانهادن روی اهداف و اغراض مـنفی و جاه‌طلبانه و در نهـایت پیوستن به یک اجماع هدفند برای آینده اســت که همانا احقاق حقوق همیشه پامال‌شده این مردم در درازنای تاریخ افغانستان است.

پس بر نخبگان، پیشگامان و مـدعیان رهبری هزاره‌ها و جانشینی رهبری شیهد است که بیشتر از این آب به آسـیاب دشـمن نریزند، تیشه به ریشه خـویش نکوبند و با بیـداری و هوشیاری، از طریق شکل دادن به یک محـوریت کارا و مـوثر، آینده این مردم را که بار دیگــر در معــرض حذف و کشتار سـیستمـاتیک قــرار گــرفته‌اند، تضمین کنند.