سقوط ناگهانی و غیرمنتظره حکومت سوریه که فقط در 11 روز رقم خورد، شباهت خیلی زیادی به سقوط حکومت اشرف غنی در افغانستان دارد که سهسال پیش به وقوع پیوست و ثبت تاریخ گردید.
تحولات سیاسی و نظامی در سوریه و افغانستان را اگر کنار هم بگذاریم و شباهتهای آن را بررسی کنیم، بدون تردید نتیجه آن است که بازیهای سیاسی پیچیده و چندلایه قدرتهای جهانی و منطقهای در پشت پرده قرار دارند و این تصمیم عوامل بیرونی بوده است که منجر به سقوط هردو دولت در سوریه و افغانستان گردید.
همانگونه که دولت وقت افغانستان با پشتیبانی و حمایت غرب و آمریکا روی کار آمده بود و با پشتوانه سیاسی و مالی آنان در حدود دو دهه دوام آورد، حکومت سوریه نیز بقای خویش را مدیون حمایتهای همهجانبه قدرتهای منطقهای مانند ایران و روسیه بود.
حکومت بشار اسد که پس از رسیدن موج بهار عربی در سال 2011 و در ادامه شکلگیری داعش و سقوط مناطقی از آن کشور بدست این گروه، دچار جنگ و بحران داخلی شده بود، در مقطعی از تاریخ، توانسته بود در سایه حمایتهای تعیینکننده روسیه و ایران، از میانه بحران موفقانه بیرون آید و با سرکوب مخالفین و نیز نابودی داعش، ثبات نسبی خویش را بازیابد. اما اینکه پس از چندین سال آرامش و امنیت نسبی، به یکبارگی ورق برگشت و نیروهای مخالف دولت سوریه به شکل ناگهانی به میدان جنگ برگشتند و با نیرو و توان نظامی تقویتشده در مدت کوتاهی دولت این کشور را ساقط کردند، نشان ازین دارد که تحولات و تغییرات در خارج از میدان جنگ تعیین گردیده و سرنوشت آینده آن کشور نیز پیش از پیش توسط عوامل خارجی پیشبینی شده بود.
به خوبی پیداست که ارتش سوریه نیز همانند اردوی افغانستان، بدون جنگ و درگیری شهرها را یکی پی دیگری تخلیه کردند و پا به فرار گذاشتند. بنابرین ممکن نیست ارتشی که سالها تجربه جنگ و درگیری را دارد و از امکانات و ابزار جنگی بالایی نیز بهرهمند است، به یکبارگی دست از مقاومت و جنگ بردارد و به سادگی سنگرهای خویش را رها نماید.
در سوی دیگر قضیه، ایران و روسیه به عنوان متحدین استراتژیک و حامیان اصلی دولت بشار اسد، نیز آنگونه که انتظار میرفت، نخواستند به مقابله با مخالفین بشار اسد بروند و جلو فروپاشی و سقوط دولت سوریه را بگیرند.
بنابرین، کنارهم گذاشتن همه این پازلها به وضوح حکایت از آن دارد که حتی روسیه و ایران نیز از سرنوشت محتوم حکومت بشار اسد آگاه بودهاند و به عمد نخواستهاند تا منابع و امکانات شان را در جایی به مصرف برسانند که نتیجهای برای شان ندارد.
به نظر میرسد آمریکا و غرب، ایران و حوزه نفوذ استراتژیک آن را به عنوان یک تهدید و خطر بسیار جدی برای منافع منطقه ای شان تلقی کردند و به همین دلیل با یک اقدام جدی و هماهنگ در همکاری با ترکیه، اسرائیل و سایر متحدین شان در منطقه، عمق استراتژیک ایران را نشانه رفته و کلیدیترین حوزه جغرافیایی مرتبط به ایران را از سر راه برداشتند.
آمریکا و غرب با ساقط کردن حکومت سوریه ریسک بزرگی را نیز پذیرفتهاند، زیرا با حمایت از گروههایی که در گذشته از سوی آنان تروریست خوانده میشد، تحولات را رقم زدهاند. بنابرین با توجه به اینکه حاکمان کنونی سوریه به لحاظ ایدئولوژیک دشمن طبیعی اسرائیل و آمریکا به حساب میآیند، ممکن است در آینده درد سر دیگری برای آنان ایجاد شود. اما شاید آنان به این باور باشند که میتوانند، حکومت جدید سوریه را به شکلی مدیریت کنند و با محدود نگهداشتن توانایی آنان، اجازه ندهند که تبدیل به تهدیدی برای آمریکا و اسرائیل شود.
به هر صورت، منطقه آبستن تحولات زیادی است که ممکن است در آینده موج دیگری از خشونت و درگیریها را به دنبال داشته باشد.
15 نوامبر 2024
30 نوامبر 2024
1 دسامبر 2024
9 نوامبر 2024