افغانستان هماکنون شاید بهعنوان تنها کشوری در جهان مطرح است که بهطور رسمی در انزوای سیاسی قرار گرفته و نتوانسته است موقعیت و جایگاهی در جامعه بینالملل برای خود دستوپا کند. پس از گذشت دو سال از تغییر نظام سیاسی، یعنی سقوط و افول جمهوریت و رویکارآمدن حکومت سرپرست کنونی، تا اکنون هیچ تغییری در سیاست و موضعگیری جهان نسبت به افغانستان بهوجود نیامده و هیچ کشوری ساختار سیاسی فعلی را بهرسمیت نشناخته است. البته تعاملاتی بهگونه غیر رسمی با تعدادی از واحدهای سیاسی در جهان در جریان است، ولی نمیتوان آن را در بهبود وضعیت و ارتقای جایگاه سیاسی افغانستان در جهان آنگونه که توقع میرود، موثر و کارآمد دانست.
بنبست انزوای سیاسی افغانستان و فقدان مشروعیت بینالمللی حکومت سرپرست که در حال حاضر قدرت را در اختیار دارد، دورنمای آینده را برای شهروندان کشور با ابهام و تیرگی مواجه کرده است، بهگونهای که تقریبا همگان امیدی به بهبود زندگیشان در آینده ندارند و نمیتوانند چشماندازی روشن و امیدوارکننده برای روزها و سالهای پیش رو ترسیم کنند.
به نظر میرسد، افغانستان بهعنوان عضوی از جامعه بینالمللی، راهوچارهای بهجز تعامل مثبت با جهان ندارد، زیرا تمامی واحدهای سیاسی در جهان بهدلیل وابستگیهایی که در حوزههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و آموزش با همدیگر دارند، ناگزیرند سیاست همگرایی را در پیش گیرند و مسئولیتها و مکلفیتهایی را در برابر خود و دیگران در نظام بینالملل بهعهده بگیرند و آنرا عملی سازند، در غیر آن بهانزوا میروند و امکان بقایشان در این نظام در یک روند روبهسقوط حرکت خواهد کرد.
فرض جامعهایبودن نظام بینالملل، در حال حاضر به نظر غالب در این حوزه تبدیل شده است. بهاینمعنی که جهان بهعنوان یک جامعه واحد قابل تحلیل است و میتوان برای آن ارزشها، قواعد و هنجارهای خاصی را تعریف کرد و بر همگان تعمیم داد.
هنجارها و قواعد بینالمللی و اجرای آن توسط یک هویت سیاسی، آنرا کمک و یاری میکند تا بهسوی تکوین و تکامل در حرکت شود. پذیرش هنجارها و قواعد بینالمللی سبب میشود تا یک هویت سیاسی بهحیث عضو مسئول و متعهد از سوی جامعه بینالملل مورد پذیرش قرار گرفته و بهعنوان یک دولت بهرسمیت شناخته شود. بنابراین، جامعه بینالمللی در شکلگیری بازیگران نقش مهمی را بر عهده دارد.
هنجارها و قواعد بینالمللی، در جهتدهی واحدهای سیاسی نیز تاثیرگذاری دارند، یعنی حوزه فعالیت آنان را تعیین میکنند و دولتها را محدود میسازند. بهقول مایکل بارنت، دولتها در شبکه هنجاری درهمتنیده که سیاست خارجی آنها را سمتوسو میدهد، احاطه شدهاند. از اینرو، یک بازیگر سیاسی بهویژه آنکه در شمار بازیگران سیاسی ضعیف که تاثیرگذاریاش در سیاست بینالملل ناچیز است، ناگزیر است هنجارهای بینالمللی را بپذیرد تا بتواند به مشروعیت در سطح بینالملل دست یابد، سیاست خارجیاش را در قالب همگرایی با دنیا بهگونه بهتر و موثرتر طرح و اجرا نماید و در نهایت، بقایش در نظام بینالملل را تمدید کنند.
بنابراین،با توجه به موضعگیریهایی که جهان در برابر افغانستان و حکومت سرپرست آن داشته است و خواستهایی که تا اکنون مطرح کردهاند، به این نتیجه میرسیم که تنها راه بقای ساختار سرپرست کنونی و تغییر وضعیت سیاسی و اقتصادی افغانستان، پذیرش حداقل تعدادی از ارزشها و هنجارهای بینالمللی را شامل میگردد تا راه برای کسب مشروعیت بینالمللی، بهرسمیتشناختهشدن ساختار سیاسی توسط جامعه جهانی و بازیگران اصلی قدرت در دنیا باز گردد. آنگاه افغانستان وارد یک رابطه معنادار و هدفمند با سایر بازیگران عرصه قدرت و سیاست میگردد و این رابطه در صورتی که درست مدیریت گردد، در حوزههای سیاست، اقتصاد، تجارت و انکشاف و توسعه، روند رو به گسترش را تجربه خواهد کرد.
روی دیگر قضیه اما ایناست که تکمحوری و تقابل با تمام دنیا، نهتنها که موفقیت افغانستان را بهدنبال نخواهد داشت، بلکه انزوای سیاسی این کشور را هر روز بیشتر از پیش ساخته و امکان بقا را ضعیفتر میسازد.
24 آگوست 2024
22 آگوست 2024
18 آگوست 2024
24 آگوست 2024
26 آگوست 2024