دستیافتن به روشهای موثر یادگیری یکی از دغدغههای اصلی بشر بوده است. از زمانی که انسان به ارزش و اهمیت یادگیری و آموختن پی برده است، همواره تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا بهترین و کارآمدترین روشها در جهت تقویت روند یادگیری بهکار گرفته شوند تا بیشترین بازدهی مثبت را داشته باشند.
دو مفهوم کلیدی «رقابت» و «همکاری» عناصری هستند که بیشترین نقش و دخالت را در فرایند یادگیری داشته و دارند. مقایسه میان این دو عنصر و اینکه کدامیک از آنها بیشترین تاثیرگذاری در یادگیری را دارند، از مباحث عمده و مهم متخصصان امر آموزش و پرورش بوده است.
صحبت از دو واژه همکاری و رقابت، در اصل بحث را به دو روش رایج در حوزه آموزش و یادگیری میکشاند. در واقع، رقابت کلیدواژهای است که روش سنتی و قدیمی نظام آموزشی روی آن تمرکز داشته است. مبتنی بر این روش، باور بر این بود که صنفهای درسی و محیط آموزشی میبایست ضمن آنکه در فضای آکنده از سکوت و آرامش برگزار شوند، تحت تاثیر جدی جو رقابت انفرادی سخت و همهجانبه باید بهپیش بروند. چنین فضایی باوجود آنکه دانشآموزان را درگیر رقابت برای یادگیری بیشتر مینمود و شاید بار مثبت هم داشت، اما برمبنای تحقیقات انجامشده، تبعات منفی و ناخوشایندی را نیز در پی داشته است. با توجه به اینکه کودکان نخستینبار رقابت را در درون محیط خانواده تجربه میکنند و نسبت به مسایل مختلف و بهخصوص برای جلب توجه والدین، با دیگران رقابت میکنند، با ورود به فضای آموزشی و درگیرشدن در یک رقابت تنگاتنگ و نفسگیر با سایر دانشآموزان، به این باور و عقیده میرسند که تمام زندگی محدود و منحصر به رقابت است و باید سراسر زندگی را با رقابت سر کرد و هر آنچه را که باید بهدست آورد، از طریق رقابت و کنار زدن دیگران باید انجام گیرد. این در حالیست که رقابت فقط بخشی از زندگی است و تمام زندگی مسابقه و مبارزه برای دستآورد بیشتر و بهتر نیست، زیرا ممکن نیست همهچیزها را با رقابت بهدست آورد و در تمام عمر با همه انسانهای دیگر در رقابت و همچشمی زیست.
از جانب دیگر، موجودیت فضای رقابتی شدید، هدف آموزش و یادگیری را دچار انحراف میسازد. بهاینمعنی که دانشآموزان بهجای آنکه بهترآموختن و در نتیجه بهترزیستن را بهعنوان هدف برگزینند، تمام تلاششان را بهطور بیوقفه بر رقابت با دیگران بخاطر شاگرد اول شدن و یا بهتربودن از سایر همردیفانشان متمرکز میسازند و در نتیجه هدف اصلی را فراموش کرده و در نهایت به مقصد نمیرسند.
رقابت هرچه بهپیش برود، به منفیگرایی و کنارزدن دیگران تمایل پیدا میکند و به تدریج استفاده از ابزارهای نامناسب و نامشروع برای رسیدن به هدف را توجیه میکند. بدین لحاظ، در درازمدت ممکن است دانشآموزان را چه در فضای آموزشی و چه در سایر عرصههای زندگی دچار نوعی از ترس، اضطراب، تشویش و ناامنی دایمی گرداند؛ امری که زندگی را به کام این افراد تلخ و تلختر میگرداند و لذت آن را از میان بر میدارد.
با در نظرداشت پیامدهای منفی رقابت در سیستم سنتی آموزشی، کارشناسان و محققان بهدنبال راهحلی مناسب و کارآمد در این حوزه شدند که بتواند جاگزینی برای این روش باشد. نتیجه کار این است که امروزه، در نظامهای آموزشی تمامی کشورهای دنیا، روش «معلممحور» و استوار بر «رقابت» قدیمی، جای خود را به روش «شاگردمحور» و مبتنی بر مشارکت و همکاری داده است. در میتود بروز و مدرن آموزشی، دانشآموزان و یادگیرندگان در هر مقطعی، روند آموزش را با استفاده از انجام کارهای گروهی، مشارکتی و همکاری متقابل بهپیش میبرند؛ امری که با توجه به تجارب بهدستآمده، نتایج خوبی در پی داشته و سطح آموزش را به لحاظ کمی و کیفی ارتقا داده است.
برآیند همکاری سازنده و اثربخش در محیط آموزشی، در کنار آنکه آموزش بهتر و بیشتر را به ارمغان میآورد، به دانشآموزان یاد میدهد که انسانها موجودات اجتماعی هستند و زندگی جمعی دارند و زندگی جمعی مستلزم کار جمعی و تعاون با همدیگر است. در زندگی گروهی، انسانها، هرگز قادر نخواهند بود تا تمام مشکلات و نیازهایشان را بهگونه انفرادی حل کنند و به نتیجه برسند، بههمیندلیل باید در کنار هم بایستند و برای مشکلات و چالشهای زندگیشان باید بهشکل مشارکتی، راه حل دریافت کنند.
روش یادگیری جمعی و مشارکتی، دانشآموزان را کمک میکند تا ضمن یادگیری از استاد و راهنما، از همدیگر نیز بیاموزند و کار جمعی را تمرین کنند. پرورش در چنین محیطی آنان را وا میدارد تا یاد بگیرند که زندگی اجتماعی نیز مستلزم همکاری، مسئولیتشناسی، تقسیم وظایف و مسئولیتپذیری در قبال خود و سایر اعضای جامعه میباشد و بایستی به آن پابند و متعهد بود.
در فضای آموزشی مبتنی بر مشارکت و کار جمعی، یادگیری برای همه میسر و ممکن است. بنابراین ضعیفترین شاگردان به لحاظ هوش و اعتمادبهنفس، با سهمگیری در کارهای گروهی، هم میزان یادگیریشان افزایش مییابد و هم اعتمادبهنفسشان بهبود مییابد.
همچنین، ارتباطات و تعامل دانشآموزان با همدیگر در این روش بهشدت بهتر میشود. فضای باز و مناسب برای اظهار نظر و شریکسازی دیدگاهها و نظریات، منجر به این میشود که شاگردان با خاطر آرام و بدون نگرانی، تفکر انتقادی را بیاموزند و دیدگاههای همدیگر را نقد و تحلیل کنند.
در نتیجه میتوان گفت که روش امروزین، یعنی آموزش بر مبنای مشارکت و کار جمعی، مناسبتر از ایجاد فضایی سرد و بیروح رقابت است و بازدهی بسیار مفید و پرثمری در حوزه یادگیری داشته است.
3 آگوست 2024