محمدعلم عرفانی
امروزه در افغانستان خشونت به گونههای مختلف وجود دارد و در گوشه و کنار کشور به ویژه از سوی گروه های تروریستی اعمال میگردد، در حالیکه کمتر کسانی به این امر مهم توجه نموده است. در مورد گستره خشونت میتوان گفت که کنش و واکنشهای خشونتآمیز به صورت گسترده از کردارهای روزمره شهروندان عادی گرفته تا نحوه مواجهه دولتمردان و سیاسیون با مسائل، بهچشم میخورد. اما اینکه چرا خشونت وجود دارد، اینجا مورد بحث نیست و این نوشتار کوتاه، تاملی است در باب نگاه ابزاری مردم افغانستان نسبت به خشونت.
بدیهی و مسلم است که رفتار کردار انسانها ناشی از افکارشان میباشند. بههمین سبب، عملکردهای خشونتآمیز نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نمیباشند، یعنی افکار منحط و بسته که برای پاسخ به مسائل، راههای معقول پیدا نمیتوانند و خشونت را به مثابه راهحل و پاسخ به مسائل تجویز میکنند. در افغانستان اغلبا مردم به خشونت، به مثابه ابزار نگاه میکنند. در نزد برخی افراد جامعهمان، خشونت کوتاهترین و طبیعیترین راهحل مسائل و مشکلات در زندگیشان بهحساب میآید که از آن همیشه در موارد مختلف بهعنوان وسیله و ابزار، در جهت رسیدن به هدف کار میگیرند. خانوادهها برای تربیت فرزندانشان و یا منصرف نمودن آنان از تصمیمهای خلاف میل والدین و هنجارهای فرهنگی و قومی، متوسل به خشونت میشوند، تا جایی که در بسیاری از موارد، اعمال خشونتآمیز سبب نابودی افراد نیز شده است. برای بررسی یا نشان دادن مصداقهای خشونت در کنش و واکنشهای سیاسی و اجتماعی، کافی است که تظاهراتهای خشونتآمیز، سرکوب اعتراضات مردمی توسط دولت، محکمههای صحرایی و امثال این رویدادها را بهیاد بیاوریم. جنگهای مسلحانه بارزترین و کاملترین مصداق خشونتاند که بیش از چهار دهه در افغانستان استمرار یافته است. گروههای تروریستی طالبان، داعش و… برای مبارزات خود همیشه از بدترین نوع خشونت کار میگیرند. در افغانستان نگاه ابزاری به خشونت چنان جا افتاده است که کارگرفتن از خشونت امر بدیهی و معمول بهنظر میرسد. یا به عبارت دیگر به عادت روزمره مردان و زنان افغانی تبدیل شده است. هنگامیکه میبینیم اکثر افراد مشکل شان را از طریق خشونت حل میکنند و از این طریق به مراد و مقصد میرسند، به این نتیجه میرسیم که چنین کسانی حتی فکر نمیکنند راههای دیگری غیر از خشونت نیز برای حل مسائل و رسیدن به مراد و مقصد وجود دارند. آنان فکر نمیکنند که خشونت خودش بزرگترین مشکل در افغانستان است که زندگی مسالمتآمیز را از شهروندان این کشور گرفته است.
درست است که خشونت یکی از راههای ممکن رسیدن به خواست و روش حل مسائل در زندگی موجودات زنده میباشد. تنازع برای بقا و جنگ برای صیانت نفس از ویژگیهای زندگی طبیعی است. جنگل نمونه بارز یک وضعیت طبیعی میباشد. تئوری قرارداد اجتماعی میگوید؛ پیش از شکل گرفتن دولتها، اجتماعات انسانی نیز شبیه جنگل بوده و انسانها در یک وضعیت طبیعی بهسر میبردند. توماس هابز این وضعیت را «جنگ همه علیه همه» نامید. لیکن حقیقت امر این است که زندگی در سایه جنگ و خشونت بسیار سخت و غمانگیز میباشد. قراردادهای اجتماعی و پیدایش نظامهای سیاسی نخستین گامهایی بودند برای کاهش خشونت. امروزه کشورهای پیشرفته جهان از این وضعیت غمانگیز طبیعی فاصله گرفتهاند و خشونت را به پایینترین سطح آن رساندهاند. اما متاسفانه مردم افغانستان هنوز از طریق خشونت مسائلشان را حل میکنند. حکومت با لتوکوب معترضان، از مردم زهر چشم میگیرد. گروههای تروریستی با سربریدن و انتحار در صدد احیای مجدد امارت اسلامیاند. شهروندان عادی نیز برای متقاعد کردن یکدیگر اغلبا به خشونت تمسک میجویند. آمارهایی که کمیسون مستقل حقوق بشر و سایر نهادها از اعمال خشونتآمیز در این سالها بیرون میدهند، وحشتناک میباشد.
در افغانستان کمیسیون مستقل حقوق بشر و سایر نهادها برای کاهش خشونت کار کردند. اما تا نگاهمان به خشونت عوض نشود، رفتارهای خشونتآمیز از جامعه افغانی محو نخواهند شد. اگر مردم افغانستان به این آگاهی برسند که خشونت وسیله خوبی نیست، آن وقت از رفتارهای خشونتآمیز پرهیز کرده و بهدنبال بدیل آن خواهند رفت؛ یعنی باید بدانند که خشونت بهجای اینکه مشکلات ما را حل کند و ما را به اهدافمان برساند، ما را به بیراهه میبرد، مسائل را پیجیده و جنجالبرانگیز کرده و واکنشهای عقدهمندانه و مشکلات تازه میآفریند. طالبان چندین سال است که به این دور باطل گرفتاراند. طالبان دست به هرنوع خشونتی میزنند تا وحشت ایجاد کنند و از این طریق به هدف خود برسند، اما تجربه ثابت کرد که به آنچه میخواستند نرسیدند؛ برعکس خود آنان نیز سنگینترین تلفات را متحمل شدند. اگر طالبان ابزار عوض نکنند، یعنی بهجای خشونت از راه مذاکرده پیش نیایند، بازهم همچنان خشونت ادامه خواهد یافت و همچنان از ساختار قدرت بیرون خواهند ماند، همانگونه که شهروندان نیز نخواهند تانست از راه خشونت در دستیابی به مقاصد و اهداف خود موفق گردند.
31 ژانویه 2025
11 مارس 2025
25 ژانویه 2025
9 نوامبر 2024