از جمله آثار تاریخی ارزشمندی که در بامیان وجود دارند، یکی هم شهر غلغله است که درست روبروی دو مجسمه بزرگ بودا که روزگاری بزرگترین مجسمههای ایستاده دنیا به شمار میرفتند، بر فراز تپه سنگی خاکستری رنگی در میان مزارع و کشتزارها در قریه سعید آباد مرکز این ولایت واقع شده است. در این شهر تاریخی صدها اتاق و مغاره ویران شده باقی ماندهاند.
با تماشای ویرانههای این شهر و نیز درختان بزرگی که مانند لشکریانی قوی و تنومند چهارطرف آن را احاطه کردهاند، به خوبی میتوان فهمید که چرا حاکم شهر دستور ساخت آن را بر روی تپهای داده است که از لحاظ ساختوساز به هیچ وجه مناسب به نظر نمیرسد؛ دفاع بهتر از شهر در موقع حضور دشمن.
شهر غلغله برفراز تپهای بنا شده است که نزدیک به دوصد متر از زمینهای پیرامون خود بلندتر واقع شده است. این موضوع به سادگی مشخص میکند که نظامیان شهر بر تمامی مناطق اطراف آن تسلط کامل داشتهاند و از همینرو حتی در سنگینترین نبردها توانستهاند از آن به خوبی دفاع کنند.
در ویرانههای باقیمانده از شهر غلغله، دیوارهای بسیار ضخیمی نیز به چشم میخورند که نشانگر استحکامات قوی برای جلوگیری از نفوذ دشمن به داخل شهر است؛ چیزی که تسخیرناپذیری آن را به رخ بیننده میکشد و او را به بیشتر از هزار سال قبل میبرد؛ زمانی که شاید هزاران سرباز بر سر برجهای دیدبانی این دیوارهای مستحکم، نگهبانی میدادند.
شهر غلغله یکی از هشت اثر تاریخی بامیان است که به عنوان میراث فرهنگی جهانی در معرض خطر، در سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) به ثبت رسیده و سالانه دهها گردشگر را نه تنها از داخل کشور بلکه از نقاط مختلف دنیا به سوی خود فرامیخواند.
امروزه از این شهر تاریخی که به روایت تاریخ روزگاری پایتخت یکی از بزرگترین حکومتهای اسلامی بود و قدرت نظامی و شکوهاش در شرق و غرب دنیا زبانزد خاص و عام بود و در برابر قدرتمندترین حکام میایستاد، به جز چند مغاره، تعدادی دیوارهای تخریبشده، برخی از برجهای دیدبانی و یک منار مسجد، چیز دیگری باقی نمانده است.
پیشینه تاریخی
بر بنیاد آنچه اکثر تاریخنویسان نگاشتهاند، قدامت شهر غلغله که چهار تا پنج هکتار زمین را در بر میگیرد، به قرن هفت هجری برمیگردد. تاریخنگاران معتقدند که این شهر در زمان سلطنت خاندان شنسبانیه غوری، توسط سلطان علاوالدین جهانسوز ساخته شد و پس از آن سالها به عنوان پایتخت حکمرانی این خاندان باقی ماند.
کاظم یزدانی، تاریخنگار معاصر افغانستان بدین باور است که شهر غلغله در قدیم بالاحصار بامیان بوده و از ظهور اسلام تا اوایل قرن هفتم هجری، حکم پایتخت برخی از سلاطین اسلامی را داشته است. آقای یزدانی در کتاب “بامیان سرزمین شگفتیها” نوشته است که پیش از حمله سپاهیان مغول به رهبری چنگیزخان در سال 618 هجری برابر با 1221 میلادی به بامیان، این شهر محل حکمروایی حاکمان آل شنسب غوری خوارزمشاهی بوده است. او همچنان در این کتاب آورده است که نشانهها و آثار باقیمانده از شهر غلغله نشان میدهند که جمعیت این شهر در اوج رونق و شکوهاش بیشتر از چهار هزار نفر نبوده و محدوده آن گنجایش جمعیتی بیشتر از این را نداشته است.
پروفیسور زمریالی طرزی، باستانشناس افغانیالاصل فرانسوی که نزدیک به یازده سال به گاوشگری در ساحات باستانی بامیان پرداخته نیز تایید کرده است که شهر غلغله زمانی بالاحصار بامیان به شمار میرفته که وسعت آن به اندازه نصف شهر بلخ بوده است. به باور آقای طرزی، بخشهایی از تپه الماس در سمت غرب شهر غلغله که هماکنون به زمینهای زراعتی تبدیل شدهاند نیز جز همین شهر قدیمی بامیان بودهاند.
دلیل سقوط شهر
تاریخنگاران افغانستان دلیل سقوط شهر غلغله را با آنکه از ارتشی قدرتمند برخوردار بود، مقاومت و پایداری حاکم خوارزمشاهی علیه سپاه مغول میدانند.
کاظم یزدانی تاریخ نگار افغانستانی، در کتاب “بامیان سرزمین شگفتیها” نوشته است که در جریان نبرد ارتش حاکم شهر غلغله و لشکریان مغول، یکی از نواسههای چنگیز به نام “ماتکین” به تیر یکی از محافظان قلعه کشته میشود، سپس خان مغول به خشم آمده و به لشکریانش دستور میدهد تا به هر قیمتی شهر را با خاک یکسان کنند.
در نوشته آقای یزدانی آمده است: “شهر غلغله بعد از مقاومت بسيار شديد در مقابل سپاه مغول، در سال 618 هجری قمری مطابق به 1221 مسيحي با خاك يكسان شد و فاتح مغول آن، طوري كه تصميم گرفته بود شهر را آتش زد و باشندگان آن در ميان شعلههاي آتش جان دادند.
بر اساس نوشته او؛ گروهی که از شعلههای بیرحم آتش نجات یافتند، از دم تیغ سپاهیان مغول خلاصی نیافتند و به این ترتیب یکی از بزرگترین واقعات تاریخی افغانستان رقم خورد و حصار پادشاهان علمدوست و ادب پرور شنسبهای غوری خوارزمشاهی به ویرانههای سوخته مبدل گشت؛ ویرانههایی که تا کنون هم سرنوشت تلخ این شهر بزرگ را بازگو میکنند.”
افسانههای محلی اما حکایتگر آنند که چنگیز توان فتح شهر را در خود نمیدید و لشکریانش مدتی را برای یافتن راه نفوذ به شهر سرگردان ماندند تا به مجادله جهت اشغال بپردازند. سرانجام دختر جلال الدین محمد خوارزمشاه، حاکم آنوقت شهر غلغله خيانت كرده و نامهای براي مهاجمين نوشت و آنرا توسط کمان در میان اردوی دشمن انداخت.
او توسط این نامه به لشکریان مغول فهماند كه فتح قلعه مشكل است و تا زماني كه سر چشمه کانال آبرسانی حصار بسته نشود و مدافعان شهر از آن استفاده و رفع تشنگی کنند، فتح نصيب مغولها نخواهد بود. به این ترتیب سپاه مغول سر چشمه آب شهر غلغله را كه در “دره كالو” است با نمد و تخته سنگها مسدود کردند و بدين ترتيب مقاومت محافظان شهر در هم شکست و اردوی مغول پس از فتح شهر، آن را ویران کردد.
باستانشناسان و تاریخنویسان افغانستان از جمله پروفیسور زمریالی طرزی و کاظم یزدانی نیز وجود کانال آبرسانی زیرزمینی مخفی در شهر غلغله را تایید کردهاند. به باور آنان، این کانال آبرسانی یکی از دلایل تسخیرناپذیری این شهر به شمار میرفته است.
چرا غلغله؟
در مورد اینکه چرا نام بالاحصار بامیان، شهر غلغله گذاشته شده نیز روایات مختلفی وجود دارند.
در کتاب “بامیان سرزمین شفگتیها” نوشته کاظم یزدانی آمده است که “وقتی مغولها بر قلعه یورش بردند، جنگ خونینی رخ داد؛ از هر گوشه فریاد گریه، زاری و هلهله بلند بود، شاید به همین خاطر پس از ویرانی نام «غلغله» را که به معنی غوغا و فریاد است، بر آن نهادند.”
در همین حال حاجی حسین یکی از ساکنان قریه سعید آباد مرکز بامیان با استناد به افسانه هایی در میان مردم وجود دارد، نقل میکند که در زمان اعمار شهر غلغله، مسئولان با سرو صدا کارگران را به محل کار فرا میخواندند و چنانچه فردی از آنها به موقع در محل کار حاضر نمیشد و یا مسئولیتگریزی می کرد، از سوی سربازان شاهی گردن زده میشد و سرش در میان دیوار شهر گذاشته میشد. به گفته او، ممکن است به همین دلیل، نام این شهر را غلغله گذاشته باشند.
اینک از شهر تاریخی غلغله که روزگاری مرکز تجارت جهانی، نقطه اتصال شرق و غرب، محل تاجگذاری شاهان و امیران بزرگ شرق، مرکز علم، فرهنگ و ادب و یکی از قطبهای قدرت در دنیای آن روز محسوب میگردید، جز دیوارها و مغارههای تخریبشده و حسرت بیننده چیز دیگری باقی نمانده است.
مخروبههای این شهر تاریخی که در زمان جنگهای داخلی نیز به دلیل اینکه به عنوان سنگر مورد استفاده قرارگرفتهاند، در نتیجه تیراندازیها و بمباردمانهای گروههای متخاصم به شدت آسیب دیدهاند.
با آنکه چندسال پیش بخشهایی از این شهر بزرگ تاریخی با حمایت مالی کشور ایتالیا ترمیم و بازسازی شده است، قسمتهای دیگر آن اما طی سالیان اخیر، در نتیجه عواملی چون بارش سنگین برف و باران و کاوشگریهای غیرقانونی، فرسودهتر از گذشته شده و در معرض خطر نابودی کامل قرار گرفته است. آگاهان هشدار دادهاند، چنانچه جلو تخریب بیشتر این شهر گرفته نشود، یکی از با ارزشترین جاذبههای توریستی و بخش بزرگی از تاریخ افغانستان نابود خواهد شد.
13 اکتبر 2024
19 اکتبر 2024
15 اکتبر 2024
19 اکتبر 2024
13 اکتبر 2024