جنبش تحفظ پشتونها که در سالیان اخیر در متن کشور همسایه یعنی پاکستان ظهور کرده است، اخیرا وارد فاز تازهای از فعالیتها شده که میتواند در نهایت امنیت منطقه و به ویژه پاکستان و افغانستان را با خطر و تهدید روبرو سازد.
این جنبش که در آوان ظهورش، شعار دفاع از حقوق پشتونها در پاکستان را سر میداد و به دنبال دادخواهی برای حقوق تلفشده پشتونها در آن کشور بود، با گذشت زمان داعیه قدیمی پشتونستان متحد را احیا کرد و فصل تازهای تحولات در پاکستان را رقم زد. داعیه پشتونستان متحد در حقیقت در پی آن است که تمامی جمعیت پشتون در دو سوی مرز میان افغانستان و پاکستان را در قالب یک کشور و یک جغرافیا متحد بسازد و حکومتی با محوریت بیچون و چرای پشتونی شکل دهد. با گذشت زمان این داعیه به این دلیل میتواند جدیتر و خطرناکتر نیز پیگیری گردد که طرفداران و حامیانی در میان شهروندان پشتونتبار افغانستان نیز دارد. آنگاهی که گروههای داعیهدار پشتونستان بزرگ در دو سوی مرز میان دو کشور، در هماهنگی با یکدیگر به این موضوع دامن زده و به گونه جدی به دنبال تحقق آن راه بیفتند، در حقیقت تجزیه هر دو کشور پاکستان و افغانستان به عنوان هدف و یا نتیجه کار میتواند به حساب آید.
جرگه بزرگ پشتونها که در روزهای پسین با حضور گسترده هواداران جنبش تحقظ پشتونها در پاکستان برگزار شد و خروج نظامیان پاکستانی از مناطق پشتوننشین و واگذاری اختیارات آن مناطق به این جنبش را به عنوان مهمترین و برجستهترین خواست خویش مطرح کرد، بیانگر آن است که وضعیت به سوی بدتر شدن در حرکت است و ممکن است در صورت عدم تحقق این خواستهها، این جنبش دست به اقدام نظامی بزند و جنگ داخلی دیگری را در پاکستان براه بیندازد.
این در حالیست که پاکستان با کارنامهای که در سیاست و حکومتداری از خود برجای گذاشته است و در آن همواره نظامیان حرف اول و آخر را زدهاند، هرگز قادر نخواهد بود که با داعیه مطرحشده از سوی این گروه کنار آید و یا به آن تن در دهد. حکومت پاکستان به خوبی میداند که هرنوع امتیازدهی به جنبش تحفظ پشتونها به معنی تضعیف حکومت مرکزی و تقویت مخالفین آن به حساب میآید. درین میان اگر روند رو به افزایش خشونت و کشتار تیتیپی در پاکستان را نیز وارد چرخه تعاملات آن کشور کنیم، این نتیجه به دست میآید که باجدهی به جنبش تحفظ پشتونها و پیامدهای منفی آن یعنی تضعیف جایگاه و قدرت حکومت مرکزی پاکستان، تقویت ساده و آسان تیتیپی را به دنبال خواهد داشت و در غایت امر به سقوط و افول حکومت مرکزی پاکستان خواهد انجامید. حالا اگر مسئله تجزبهطلبی و یکجا ساختن مناطق پشتوننشین پاکستان و افغانستان در میان باشد، بدون تردید هرگز با موافقت حکومت پاکستان همراه نخواهد شد.
همین امر در مورد افغانستان نیز مصداق دارد؛ به این معنی که هرگونه حمایت از داعیه پشتونستان بزرگ در حقیقت به معنای تجزیه افغانستان میتواند به حساب آید، زیرا با توجه به اینکه افغانستان سرزمینی است که در آن اقوام زیادی زندگی میکنند، هرگز در خصوص یکجا شدن با بخشهایی از جغرافیای پاکستان به اجماع نخواهد رسید و در نهایت منجر به تجزیه این کشور خواهد شد. این امر در حال حاضر هرگز عملی به نظر نمیرسد، زیرا اقوام غیر پشتون ساکن در افغانستان اجازه تجزیه این کشور و واگذاری بخشی از خاک کشور به کشور دیگر را هرگز نخواهند داد.
همه این مسایل را اگر در کنار هم بگذاریم، برایند کار این خواهد بود که تداوم فعالیتهای جداییطلبانه جنبش تحفظ پشتونها در پاکستان و گسترش آن در جامعه افغانستان سرآغاز درگیری داخلی در هر دو کشور پاکستان و افغانستان خواهد بود و هر دو کشور را در گرداب خشونت و کشتار غرق خواهد کرد.
بنابرین هشیاری و بیداری افغانستان درین بحبوبه بحرانی مهم و حیاتی است.
30 نوامبر 2024
18 دسامبر 2024
1 دسامبر 2024
9 نوامبر 2024