6 نوامبر 2023  
 سلیمان احمدی  

تداوم نسل­‌کشی هزاره‌­ها؛ هیولای قاتل این‌­بار سر از بغلان و کابل درآورد!

تداوم نسل­‌کشی هزاره‌­ها؛ هیولای قاتل این‌­بار سر از بغلان و کابل درآورد!

درد تاریخی هزاره‌ها پایانی ندارد و زخم صدساله آن‌ها را التیامی نیست؛ انگار زمین و زمان باهم عهد بسته‌اند که تا خون آخرین هزاره در روی زمین را نریخته‌اند، آرام ننشینند و با تمام توان جان هزاره‌ها را بستانند.

چند صباحی بود، هزاره‌ها صبح‌ها را با اخبار انفجار و انتحار و هزاره‌کشی بیدار نمی‌شدند. مدتی بود که ترس از به‌هوارفتن «تونس‌ها و کاسترهای» مسافربری کاهش یافته بود و کسی در شعله‌های آتش نمی‌سوخت. چند روزی ورزش‌گاه‌ها و آموزش­گاه‌ها به‌جای عرق خون نمی‌شستند و زندگی به‌گونه تقریبا به‌دور از ترس کشته‌شدن جاری بود و با بیرون‌رفتن از خانه، امید زنده‌برگشتن به آغوش خانواده وجود داشت.

اما هیولای بی‌رحم قاتل هزاره‌ها، بار دیگر از آن‌سوی کوه‌ها سر برآورد و نمازگزاران ملکی و بی‌گناه هزاره را در هنگام عبادت خداوند و به‌جا‌آوردن نماز جمعه در داخل مسجد امام زمان در شهر پل خمری ولایت بغلان و در حال انجام تمرینات ورزشی در یک ورزش‌گاه در کابل قتل‌عام کرد. از آن‌جایی که مسجد به‌عنوان مقدس‌ترین مکان دینی و مذهبی در اسلام مطرح است و باورمندترین و دین‌دار ترین افراد مسلمان به‌آن‌جا می‌روند و مناسک و مراسم مذهبی‌شان را در آن به‌جا می‌آورند و ورزش‌گاه نیز به‌عنوان جایی برای تقویت سلامتی بدن به‌شمار می‌رود  وجود آن در منافات با احکام دینی نیست، مسلم است که انتحار و خودکشی در مساجد و ورزش‌گاه‌ها و کشتار مسلمانان به‌خصوص در این اماکن، از آدرس دین و دستورات دینی به‌هیچ‌وجه قابل توجیه و پذیرش نیست. بنابراین، این‌گونه کشتار جمعی هزاره‌ها، متاثر از سه عامل عمده می‌تواند باشد.

نخست این­که عاملان این کشتار و انتحار، با آن‌که ممکن است در ظاهر مسلمانان چندآتشه‌ای باشند که حاضرند در پای باورهای‌شان جان بدهند و کشته شوند، اما در حقیقت شناخت و معرفت‌شان از اسلام حقیقی ناقص و ناکامل است، و الا هیچ مسلمانی نمی‌تواند بپذیرد که مسجدی را به آتش بکشد و مسلمانان را در حین عبادت به‌گونه جمعی به قتل برساند.

دوم، ممکن است قاتلان سنگ‌دل، هزاره‌ها و شیعیان را در شمار مسلمانان به‌حساب نیاورند و به‌همین دلیل مساجد شیعیان و هزاره‌ها را نیز مکان مقدس نپندارند و ریختن خون شیعیان را در هرجایی، چه مسجد و چه ورزش‌گاه و آموزش‌گاه مجاز و حتی ثواب بدانند. این‌گونه باورها در افغانستان وجود دارند و گه‌گاهی از سوی بعضی از افراد و حلقات بروز داده می‌شوند.

سوم، آن‌گونه که تاریخ گذشته نیز به‌اثبات رسانیده است، هزاره‌ها در حوزه سیاست، دشمنان بیشتری نسبت به حوزه دینی – عقیدتی در فراروی خود تجربه کرده است. بدون تردید، هستند حلقات و گروه‌هایی که هزاره‌ها را به‌عنوان تهدید و خطر باالقوه در آینده به‌حساب می‌آورند. به‌همین‌دلیل با هر شیوه ممکن و با استفاده از هر ابزار مشروع و غیر مشروع، به‌دنبال نابودی هزاره‌ها و وادارساختن آنان به ترک وطن و سرزمین‌شان هستند.

مشارکت سیاسی هزاره‌ها و سهیم‌شدن آنان در قدرت و تصمیم‌گیری‌های کلان ملی، از خواسته‌های مهم و حیاتی این‌گروه قومی در افغانستان است. در مقابل، این خواسته‌ها همواره نادیده گرفته شده و هرگز هزاره‌ها به‌عنوان شهروندان اصلی این سرزمین پذیرفته نشده و نه‌تنها به آن‌چه حق‌شان بوده نرسیده‌اند که در کنار آن، تلاش‌های بی‌وقفه و بی‌شماری صورت گرفته است تا آنان در انزوای بیشتری قرار گیرند و هویت‌شان را به فراموشی بسپارند.

بنابراین، حکومت سرپرست کنونی که هم بر مبنای متون و دستورات دینی و هم بر اساس قانون و عرف بین‌الملل، مستقیما مسئول تامین امنیت تمامی شهروندان ساکن در کشور می‌باشد، می‌بایست راه‌کار بسیار سازنده و تاثیرگذاری را در در هماهنگی و مشورت با بزرگان و متنفذین هزاره طرح و عملی کند تا هزاره‌ها به‌عنوان شهروندان این سرزمین، حداقل از حق زندگی بدون خطر کشتار و قتل‌عام برخوردار گردند و بتوانند چند روزی نفس بکشند.

از سوی دیگر، هزاره‌ها هیچ‌گونه تقابلی با حکومت کنونی نداشته و همواره از راه تعامل به‌پیش رفته و هرگونه تقابل را نه به نفع هزاره‌ها می‌دانند و نه به نفع هیچ گروه دیگر. به‌همین‌دلیل حق دارند از مصئونیت و امنیت کامل بهره‌مند باشند.