در درازنای تاریخ بشریت، همواره رهبرانی در تمام جوامع، سـکان هدایت و رهبری حوزههای مشخص جغرافیایی را در دست داشتهاند و با روشها و سبکهای متفاوت، این امر بسی مهم و حیاتی در سرنوشت جامعه را به پیش بردهاند، اما گاها شاهد ظهور معدود رهبرانی بودهایم که با ایجاد تغییرات و تحولات شگرف و گسترده، سرنوشت یک ملت را دگرگون ساختهاند.
این عده از رهبران با ویژگیهای منحصر به فرد و استثنایی، مردمشان را بهگونهای مدیریت و رهبری کردهاند که کارنامهشان متفاوتتر از همیشه بوده و در سینه تاریخ برای همیشه ماندگار و جاودانه شدهاند. رمز این موفقیت و متفاوت بودن اما در کجاست؟ عوامل و اسباب برجستگی و استثنایی بودن این دسته از رهبران کدام موارداند؟
صاحبنظران، رمز موفقیت یک رهبر را در توان هدایت نیروی انسانی تحت سرپرستی وی میدانند. هدایت و رهبری یعنی تلاش رهبری برای ایجاد انگیزه و رغبت در پیروان در جهت دستیابی به اهداف، ارزشهای فرد و ارزشهای حاکم بر جامعه ارتباط دارد. شهید وحدت ملی، استاد مزاری نیز در زمره همان معدود رهبرانی است که از تواناییها و مهارتهای شگفتانگیزی در مدیریت و رهبری مردمش بهرهمند بوده اسـت و در زمان کوتاهی که رهبری مردم را در دست داشت، آنچنان شاخص و بیبدیل عمل کرد که تمـام نگاهها را به خود معطوف نموده و هویت گمگشته در قرنهای مردمش را به آنها بازگردانید.
ویژگیهای مهـم رهبری را عمدتا در هوش، بیان رسا، رشد اجتماعی و وسعت نظر و انگیزش درونی عنوان کردهاند. رهبران معمولا با هوشتر از پیروان خود هستند، زیرا کار رهبری نیازمند تجزیه و تحیل مشکلات و مسائل پیچیده است. علاوه بر هوش، رهبری برای نفوذ در پیروان و ترغیب آنها به متابعت از خـود، باید از بیان رسایی نیز برخوردار باشد. ظرفیت فکری و نفسانی رهبر باید بهگونهای باشد که از لحـاظ روحی، مغلوب ناکامیها یا مغرور از موفقیت نگردد؛ از این رو باید در مـقابل موانع و تلخیها، قدرت تحمل زیادی داشـته باشد و دشمنی و عداوت با دیگران را در کار رهبری دخالت ندهد.
رهبران میل زیادی به موفقیت دارند و پس از دست یافتن به یـک هدف، توقعات آنها زیاد شـده و به دسـتیـابی به اهــداف بالاتـری میاندیشند. بدین صورت است که هر موفقیتی، موجب موفقیت دیگری برای آنها میگردد، اگرچه تلاشهای آنها بیشتر متوجه برآوردن تمایلات و اهداف ایشان است. رهبر، طرز تلقی و ارزشهای درونی خویش را نمیتواند از پیروانش پنهان بدارد، زیرا باید با اندیشه و عملش آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، رهبر باید ارزشهایی را به پیـروانش ارائه دهد که ضمن حفظ احترام ایشان، در آنها تاثیر بگذارد، چون اگر رهبری فقط به ارضای تمایلات خود بیندیشد و پیروانش را محکوم به انجام اوامر خود بداند، دچار مشکلات فراوانی خواهد شد.
مزاری شهید نیز به عنوان یک رهبر و یک الگوی تمامعیار رهبری، تمام ویژگیهای یادشده در بالا را با هم در خود داشت و همین ویژگیهای شاخص و برجستهاش بود که او را از دیگران تفکیک نموده و از ایشان به حیث رهبری تکرارنشدنی در تاریخ ساخته است. بنابراین، میتوان ویژگیهای منحصر به فـرد رهبری در شهید مزاری را در عناوین و موارد زیر به شرح گرفت:
– درک عمیق از وضعیت:
درایت فوقالعادهاش در سیاست و درک اوضاع و شرایط آنزمان، به او این فرصت را داده بود تا تجزیه و تحیل درست و منطقی از شرایط خودش داشته باشید و همین خصوصیتش او را قادر ساخته بود تا با سیاستگذاریهای بهجا و منطقی، متقضیان شرایط زمانش را با درنظرداشت منافع ملی و منافع مردمش برآورده سازد.
– اثرگذاری عمیق بر مردم:
او در کنار درایت و کفایتش، بیان رسا و نهایت اثرگذاری داشت که با استفاده از آن توانست تاثیرگذاری عمیقی در پیروانش بهجا بگذارد و در نتیجه، اتحاد، همبستگی و وحدت کمنظیری را بهمیان آورد که در طول تاریخ هزارهها و جامعه تشیع در افغانستان، بیپیشینه بوده است.
راه یافتن او تا عمق قلبهای مردم، به میزانی بود که در مقاطع زمانی مختلف، مردم با تمام توان و در ابعاد وسیع و همهجانبه پشت او ایستاده بودند و او را تنها فرشته نجات و ناجی مردم از میان طوفان رنجها و دردها میپنداشتند. مقاومت بینظیر و مثالزدنی غرب کابل که در آن فقط مقاومت مردمی بدون ملاحظات و تعلقات و وابستگیها در مقابل تجاوزات و حملات دشمنان آنروز، دیده میشود، نمونه خوبی از وفاداری کامل مردم به او میتواند باشد.
– بازگردانیدن هویت گمشده:
مزاری با یکپارچه ساختن تقریبا تمام گروههای سیاسی-نظامی مربوط به هزارهها و اهل تشیع در افغانـستان که در پیروزی جـهاد علـیه اشغالگران، نقش برجستهای را کسب کرده بودند، با تغییر اوضاع در کشور، اندیشه بازگردانیدن هویت گمگشته و از دسترفته هزارهها و تشیع را مطرح ساخت و با طرح آن، هزارهها و تشیع را به عنوان یکی از قطبهای انکارناپذیر سیاسی و نظامی در سطح کشور و جهان که باید هویتشـان به رسمیت شناخته شده و مشارکتشان در تمام سطوح و لایههای نظام تامین گردد، به معرفی گرفت.
بنابراین، هویت بازتثبیتشـده هزارهها و تشیع در افغانستان که مشارکت سیاسی، حضور فرهنگی و رشد بی سابقه علمی، اقتصادی و… آنها را در افغانستان تثبیت کرد، جز نتیجه فداکاریها و فریادهای بلند و رسای مزاری، چیز دیگری نمیتواند باشد و ادعاهایی که توسط افراد و گروههای دیگری مبنی بر اعاده حقوق تشیع و هزارهها و بهرسمیت شناختن مذهب تشیع در افغانستان صورت میگیرد، فقط سواستفاده از مردم تا رسیدن به منافع شخصی است و بس.
– مبارزه با انحصار:
اصطلاحات عدالت اجتماعی، وحدت ملی و انحصار، در شرایط حاضر در میان کسانی که میخواهند روشنفکری خود را ثابت سازند، بهگونه وسیع بهکار میروند، اما شهید مزاری برای نخستین بار در میان سیاسیون افغانستان، عدالت اجتماعی و حکومت وسیعالبنیان که حقوق همه ملیتها در آن محفوظ باشید را مطرح میکند و تبعیض و انحصار را عامل بنیادین نارسائیها و بحرانهای افغانستان میداند، چون در صورتی که انحصار بشکند و همه اقوام ساکن در کشور به حقوق برسند، دیگر دلیلی برای تداوم تضادها، تبعیض و خصومتهای قومی باقی نمیماند.
– صداقت، راستکاری و سادهزیستی:
سیاسـتگذاریهای رهبری مزاری فقط با یک هدف صورت میگرفت و منتج به دسـتیابی به مـنافع مردم و کشورش میشد، زیرا او با تمام وجود خود را وقف وطن و وطندارانش کرده بود و همانند سایر رهبران، سیاستهای پشت پرده و معامله با سرنوشت مردم را ترجیح نمیداد.
مزاری به حدی ساده و بیآلایش میزیست که همرزمانش هنوز هم از آن در شگفتند و با عجب یاد میکنند. پارچه حصیر فرش منزلش بود و به نقل از یکی از یارانش، غـذای او هـمان سادهترین، رایجتری و در دسترسترین غذای مردم بود. تمـام هستی و دارایی شخصی شهید مزاری، شامل سه تا چهار دست لباس معمولی، دو لنگی/عمامه، یک چپن برک، یک کرتی/کت برک، یک چپلک چرمی و یک جفت کفش روسی زمستانی بود. یکی از دوستان در مطلبی نقل میکند که پس از شکست مقاومت غرب کابل و شهادت شهید مزاری، شمار زیادی از مهاجرین به شهر کویته پاکستان سرازیر شدند. یکی از مسئولین بلندپایه حزب وحدت که در میان مهاجرین به کویته آمده بود، در یکی از صحبتهایش خاطرهای را بیان داشت مبنی بر اینکه : «بابه مـزاری در همان زمستان، یک کفش روسی کهنه را به پا میکرد، یک روز یکی از تاجران هزاره یک جفت کفش جدید برایش خریداری نموده و خدمتش آورد. بابه مزاری از وی تشکر کرد و کفش را گرفت، اما بعد از رفتن آن تاجر، به من گفت که این کفش را برای صادق سیاه در سنگرهای کارته چهار ببر که کفش ندارد. من گفتم استاد! این را برای شما آورده و خوب است که خودتان به پا کنید، چون شما هم کفش جدید ندارید و در بعضی جلسات که میروید، کفش روسی کهنه بهپا میکنید، خوب نیست. بابه مزاری یک نگاهی به من کرد و گفت: «لباس و کفش نو برای کسی شخصیت نمیدهد، انسان باید قلبش با مردمش باشد. برای من همان کفش کهنه کفایت میکند. بچهها در سنگر پابرهنه هستند، شما این کفش را به صادق برسانید.» بنابراین، من کفش را همان لحظه در لیسه غازی به صادق رساندم.»
این خاطره، نهایت ساده زیستن و از درد مردم آگاه بودن را میرساند.
– مقاومت و پایداری:
پایمردی، فداکاری و استقامت شهید مزاری تا رسیدن به آنچه که بر مبنای پالیسیهای مردمی و سیاستگذاریهای منطقیاش، هدف قرار داده بود، کاری است که از عهده هر رهبر و مدیری برنمیآید. او همواره بر مواضعش تاکید و اصرار داشت و حتا اندکی از آن عقب نمینشست، زیرا او فریاد مردم بود و با مردم و برای مردم تصمیم میگرفت. به همین علت، تمام مردم تا پای جان پشتش ایستاده بودند و او نیز همانند کوه، سپر آنها شده بود.
تغییر مواضع و سیاستها، تصمیمهای تکمحورانه و فردی، تلاش برای رسیدن و یا ابقا در قدرت و اقتدار، بهدست آوردن و تامین منافع شخصی، کسب دارایی و ثروت، معامله با سرنوشت مردم و استفاده از احساسات پاک و مقدس آنها، هرگز در ذات و فطرت شهید مزاری جا نداشت و هیچگاهی وسوسههای دنیوی نتوانست بر او غلبه نموده و او را از مردمش غافل سازد.
بدینجهت، میتوان نتیجه گرفت که مزاری، رهبری با خصایا و ویژگیهای منحصر به فرد و بینظیر در رهبری و مدیریت بود، چیزی که کمتر میتوان آن را در دیگر رهبران سراغ گرفت. با توجه به همین امر، بهسادگی میتوان پی برد که خلای وجود او خلای بزرگ در رهبری هزارهها و تشیع در افغانستان است. از این رو، اگر رهبر شهید مزاری اگر در شرایط کنونی حضور میداشت، میتوانست در سطح ملی و بینالمللی تاثیرگذار بوده و حتا بحران فعلی جاری در کشور را بهسوی بهبودی رهنمون سازد.
30 نوامبر 2024
1 دسامبر 2024
21 نوامبر 2024
9 نوامبر 2024