8 مارس 2024  
 سلیمان احمدی  

بابه مزاری؛ نبض همیشه تپنده تاریخ

بابه مزاری؛ نبض همیشه تپنده تاریخ

جاودانگی و ماندگاری در لایه‌های تاریخی، امری است که نادر افرادی در گذشت زمان به آن می‌رسند. معدود و محدود کسانی که در بلندای تاریخ جا خوش می‌کنند و هرگز در انباشته‌های متراکم رویدادهای تاریخی گم نمی‌شوند، به دور از هرگونه شک و تردید، باید ویژگی‌های بی‌مانندی را در وجود شان داشته باشند و کارنامه درخشان و بی‌بدیلی را از خود به جا گذاشته بگذارند. ”بابه مزاری“ یکی ازین نوادر روزگار است که نه تنها تاریخ هرگز قادر نیست تا او را به‌سان میلیون‌ها رویداد و شخصیت دیگر، فقط در بایگانی خویش قرار داده و از روی او بگذرد، بلکه به عنوان یک نقطه درخشان تاریخی و پدیده‌ای همیشه ماندگار و جاودانه با افتخار از او یاد می‌کند و او را برای همیشه در تارک خویش جا داده است تا افتخار زمین و زمان باشد.
هستند گروه‌ها و طیف‌هایی از انسان‌ها که به تاریخ چندین و چند هزارساله شان می‌بالند؛ تاریخی که به جز قدامت و درازای زمان، هیچ نقطه روشن و بالندگی در آن قابل رویت نیست. ”هزارسال“ هایی که روزها و سال‌های آن، با خون و خشونت عجین شده است، لحظه لحظه آن روایت‌گر نابودی جمعی انسان‌هایی است که ذهن و ضمیر بشریت را غرق در شرمندگی می‌سازد و پستوهای تاریخی آن مالامال از استبداد، استثمار، وطن فروشی و سیاست حذف و تبعیض است.
بابه مزاری اما، از ظهور تا عروجش، به‌گونه‌ای زیست، گام برداشت و سخن زد، که تاریخ به او می‌بالد. او به راستی ”زینت تاریخ“ است و “زیب قلم”، “سرخط کتاب” است و “شاه بیت ترانه ها“. تاریخ مقاومت و سیاست نیم‌قرن اخیر در افغانستان بدون حضور مزاری بی‌معنی است، زیرا او با مبارزه بی‌امان و نابرابری که در سه سال جنگ‌های تحمیلی غرب کابل از خود نشان داد، از یک‌سو درس مقاومت در برابر جنگ افروزی‌ها و خشونت‌های قدرت‌طلبانه را به ما آموخت و در سوی دیگر، با تبدیل شدن به فریادهای در گلو خفه‌شده اقشار همیشه محروم و کتمان‌شده در افغانستان، سیاست انحصارگرایانه و تک‌محورانه استوار بر قانون نانوشته میراثی خواندن قدرت را به بازی گرفت. تساوی حقوق شهروندان، حقوق و نقش زنان در جامعه و نیز مشارکت سیاسی تمامی اقوام در ساختار حکومت را در آن شرایط ناگوار و آکنده از جبر و خفقان، فقط از گلوی ”بابه مزاری“ می‌شنویم. صدایی که اکنون میلیون‌ها انسان دیگر درین سرزمین به آن باورمند شده و برای تحقق آن گام بر می‌دارند.
مزاری و اندیشه‌های انسان‌محور او در حالی که سه دهه از عروج تلخ و جان‌کاهش می‌گذرد، هنوزهم تازگی دارند؛ حقایق تاریخی و راه‌کارهایی که او برای حل بحران افغانستان روی میز گذاشت، محور مباحث سیاسی امروز را شکل می‌دهند. به تدریج حقانیت مزاری و ایده‌های ناب و راه‌گشایی که داشت روشن می‌شوند و کتله‌های اجتماعی را به سوی خویش می‌کشانند. تاریخ گواه راستین این حقیقت است که مزاری را نسل امروز یک بار دیگر بازخوانی می‌کنند، تا راهی را که به سوی ترکستان کج کرده بودند یک‌بار دیگر در مسیر درست سوق داده و ملتی را از ورطه نابودی و انحراف نجات دهند.
همه‌ساله، با فرارسیدن 22 حوت؛ سالیاد عروج ”بابه شهید“، رهروان آگاه و با درک وی در گوشه گوشه جهان به احترام آن پیر فرزانه، به پا می‌خیزند و با گرامی‌داشت ازین روز، یک‌بار دیگر عظمت تاریخی ”بابه مزاری“ را به رخ جهانیان می‌کشند و آنانی را که با تعمد و خساست و خصومت، قصد دارند با دو انگشت کتمان خورشید درخشان تاریخ کنند و نور ساطع‌شده تا کهکشان‌ها را پنهان کنند، روسیاه تاریخ می‌گردانند.
خروش جهانی رهپویان مزاری، هرساله وسعت بیشتری به خود می‌گیرد و پهنای بیشتری را در جغرافیای جهان به خود اختصاص می‌دهد. راه روشنی که مزاری با خون خود ترسیم کرده است، برای همیشه تاریخ کافی است؛ راهی که هرگز به تاریکی نمی‌انجامد و نور بی‌پایان آن تا همیشه از غروب تا افق را روشن نگه می‌دارد.
مزاری بزرگ، خود تاریخ است، قلب تاریخ است و نبض تاریخ. او نیازی به تایید تاریخ و تاریخ‌نگار ندارد، زیرا خود تاریخ یک ملت را از نو نوشته است و سرنوشت میلیون‌ها انسان کتمان شده را تغییر داده است.