3 فوریه 2021  
 ستاگیدیا  

خودآگاهی چیست و چگونه می‌توان آن را در خود تقویت کرد؟ – بخش نخست

خودآگاهی چیست و چگونه می‌توان آن را در خود تقویت کرد؟ – بخش نخست

خودآگاهی مهارتی است که کمک می‌کند تا در مورد خویشتن، نیازها، خصوصیات، اهداف، نقاط ضعف و نقاط قوت، احساسات و هویت خود شناخت کامل‌تری به دست آوریم. مطالعات نشان داده است که ضعف در آگاهی از خود با بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی مانند افسردگی، اضطراب، احساس حقارت، اعتمادبه‌نفس پایین، مشکلات ارتباطی، احساس تنهایی، سومصرف مواد و… در ارتباط است. از این‌رو، کسب این مهارت برای پیشگیری از انواع مشکلات بسیار حایز اهمیت است. در این مقاله ابتدا با تعریف خودآگاهی و انواع آن و سپس تمریناتی برای افزایش آن آشنا خواهیم شد.

خودآگاهی چیست؟

خودآگاهی یا ماهیت ذهن (consciousness) یکی از مهم‌ترین بحث‌های فلسفه ذهن و روان‎شناسی است. خودآگاهی، دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد. به عبارتی، آگاهی از خود شامل شناخت ما از خودمان است و افزایش آن به معنای آنست که فرد تصویری روشن از ویژگی‌ها، ارزش‌ها، نگرش‌ها، علایق و نیازهایش داشته باشد.

اکثر ما فقط در مورد ویژگی‌های کلی و عمومی خود از جمله سن، جنسیت، وضعیت شغلی و … خود صحبت می‌کنیم و از ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری خود اطلاعات کافی و مناسبی نداریم. به عنوان مثال نمی‌دانیم که چه کارهایی را خوب می‌توانیم انجام دهیم، چه ویژگی‌های اخلاقی منفی داریم، چه آرزوها و اهدافی برای زندگی خود داریم، علایق و اولویت‌های زندگی ما چیست و چه چیزهایی ما را ناراحت یا خوشحال می‌کند. این به ضعف ما در آگاهی از خود باز می‌گردد.

آگاهی داشتن از خود، پیش‌نیاز دیگر مهارت‌های زندگی است چراکه افراد برخوردار از کارکرد سالم، دید دقیقی از خود دارند. اگرچه گاه دشوار است، ما آنچه را که واقعا هستیم را ببینیم و باز هم نسبت به آن صبور و شکیبا باشیم. رشد خود آگاهی به فرد کمک می‌کند تا دریابد  که تحت فشار روانی قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی موثر و همدلانه است. بنابراین، کسب این مهارت نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد.

خودآگاهی عمومی و خصوصی

آگاهی از خود عموما به دو طریق کسب می‌شود؛ یکی از طریق مقایسه‌ای که فرد بین خود و اطرافیان انجام می‌دهد و دیگری از طریق بازخوردهایی که سایرین به فرد می‌دهند. از این جهت می‌توان آن را به دو گونه عمومی و خصوصی تقسیم کرد:

 افرادی که خودآگاهی عمومی دارند، از دیدگاه دیگران نسبت به خودشان آگاه هستند، بیشتر نگران استقلال و هویت خود هستند و به احتمال بیشتری خود را با معیارهای بیرونی هماهنگ می‌کنند. افرادی که خودآگاهی خصوصی دارند، از احساسات درونی خود آگاه هستند و می‌توانند خود را به خوبی تحلیل کنند. آنان خودپنداره دقیق‌تری دارند و بیشتر بر اهداف و استانداردهای درونی متمرکز هستند.

اجزای خودآگاهی

از آن جا که نوع رفتار ما ناشی از احساسات، افکار، نگرش‌ها، برداشت‌ها، باورها، میزان اعتمادبه‌نفس و عزت نفس ماست؛ کسب این مهارت عامل مهمی در ارتباطات، موفقیت‌ها و شکست‌های ما به شمار می‌رود. این  مهارت شامل بخش‌های زیر می‌باشد:

  1. شناخت ویژگی‌ها و صفات خویش
  2. شناخت توانایی‌ها استعدادها و پیشرفت‌ها
  3. داشتن تصویر واقع‌‌بینانه از خود (خود پنداره)؛ پذیرفتن خود واقعی و هم‌سو کردن آن با ایده‌آل تصویری که ما دوست داریم و می‌خواهیم مانند او باشیم، نیازمند تمرین و کسب مهارت خودآگاهی است.
  4. شناخت افکار، ارزش‌ها و باورها؛ در حقیقت افکار، باورها و ارزش‌های ما چارچوب و ساختار ذهنی ما را تشکیل می‌دهد و ما بر اساس این چارچوب یا ساختارهای ذهنی، اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون را پردازش می‌کنیم و بر مبنای آن به دنیا و محیط پیرامون‌مان نگاه می‌کنیم و در خصوص دیگران، خودمان و محیط اجتماعی خود رفتار و قضاوت می‌کنیم.
  5. شناخت احساس رضایت و نارضایتی ما از خود و زندگی؛ شناخت اشتباهات، نقاط ضعف، نارضایتی‌ها و شکست‌ها اولین قدم در جهت رفع و اصلاح آن است. این توانایی عاملی است که موجب می‌شود افکار ما به توانمندی‌ها و نقاط مثبت‌مان معطوف شود.

انواع آگاهی از خود

خودِ فیزیکی: به تصویری که هر کس از ظاهر فیزیکی خود دارد گفته می‌شود. آیا از ویژگی‌های ظاهری خود راضی هستیم یا احساس خوبی نداریم؟

خودِ جنسیتی: تصور یا برداشتی است که هر کس از هویت و تمایلات خود دارد. به عبارت دیگر آیا از زن یا مرد بودن خود احساس رضایت داریم یا خیر؟

خودِ اجتماعی: به تصوری که فرد از جایگاه اجتماعی خود دارد گفته می‌شود. یعنی دیگران ما را چگونه می‌بینند؟ چگونه در گروه‌ها ظاهر می‌شویم؟ در اجتماع چه نقش‌هایی باید داشته باشیم؟ پایگاه اجتماعی ما چگونه است؟ دیگران با ما چگونه هستند و ما با دیگران چگونه‌ایم؟

 خودِ معنوی: تصور شخص از اعتقاداتش است که معمولا به زندگی و باورهای مذهبی او معنا می‌بخشد. برای مثال آیا مذهبی هستیم؟ آیا به زندگی پس از مرگ باور داریم؟

 خودِ تاریک: جنبه خاصی از خود است که در برگیرنده اسرار ماست. چون دوست نداریم فاش شود، معمولا انرژی زیادی برای مخفی نگه‌داشتن آن صرف می‌کنیم.

 خودِ آرمانی: بخشی از ماست که می‌خواهیم به آن برسیم. مدام در این فکر هستیم که چگونه به نظر می‌آییم؟ با نگاه به زندگی دیگران خودمان را با آن‌ها مقایسه می‌کنیم و سپس در ذهن خویش تصویری از خود می‌سازیم که دوست داریم آن باشیم که به آن خود آرمانی می‌گویند.

 خودِ واقعی: درونی‌ترین بخش وجود ما، خود واقعی است که آن را به خوبی می‌شناسیم ولی افراد محدودی از آن آگاه هستند. ممکن است از دیگران پنهان کنیم، چون نگرانیم از این که اگر دیگران خود واقعی ما را بشناسند علاقه‌شان را نسبت به ما از دست بدهند.