10 آوریل 2020  
 محمدامان احمدی  

آثار منفی طلاق بر روان کودکان

آثار منفی طلاق بر روان کودکان

آن‌چه که امروزه در جوامع توسعه نیافته‌ای مثل افغانستان در میان مردم رواج پیدا کرده، طلاق‌های بی موردی است که دامن‌گیر افراد این جامعه شده است. زنان و مردانی که با یک نگاه، صد دل را یک دل کرده، عاشق یکدیگر می‌شوند، بدون شناخت قبلی دست به ازدواج‌های زودهنگام می‌زنند، بدون این که با خو، اخلاق، کردار و سیرت یکدیگر آشنایی داشته باشند، اما متاسفانه این پیوندها، بعد از مدت زمان کوتاهی ازهم می‌گسلد و در بسیاری از موارد، آثار منفی و مخرب این نوع جدایی‌ها، دامن‌گیر، اطفالی می‌گردد که باید تاوان این رابطه‌ها را بپردازند. پدرها  و مادرهایی که در افغانستان با خواندن صیغه طلاق از هم جدا می‌شوند، فکر می‌کنند که از یک بند آزاد شده‌اند، اگر طلاق و از هم جدا شدن، رهایی از بند باشد، پس ازدواج در بند رفتن و زندانی شدن است. اگر چنین باشد، لازم نیست که به صورت عمدی خودشان در بند و اسارت بروند و بعد از مدت زمان کوتاهی خودشان را به واسطه طلاق از این بند رها سازند. برای این که معنای غلط طلاق که مردم آن را (رهایی از بند) می‌دانند واضح شود، باید واژه طلاق از هر بعد آن تعریف شود تا معنای لغوی، اصطلاحی و حقوقی آن برای مردم روشن گردد.

تعریف طلاق:

بر اساس ماده 135 قانون مدنی افغانستان: «طلاق عبارت است از انحلال رابطه زوجیت صحیحه در حال یا آینده، بین زوج و زوجه به الفاظی که قوع طلاق صراحتا از آن افاده شده بتواند.»

مطالعه و بررسی مفاهيم اجتماعی، بدلیل رابطه تنگاتنگ این مفاهيم با عرف، آداب و رسم‌ورسوم مردم در طول تاریخ حیات بشری، مستلزم تحقیق در علومی همانند لغت، تاریخ، باستان شناسی و جامعه‌شناسی است تا بتوان، این مفاهیم را آن‌گونه که بوده و هست دریافت کرد. طلاق از جمله مفاهیمی است که ناشی از روابط و عکس‌العمل‌های  متقابل انسان‌ها جهت رفع نیازها و غرایز طبیعی در زندگی اجتماعی است. طلاق هر از چند گاهی تحت عناوین مختلف با شرایط خاص مربوط به هر عصر، اعمال مي‌شده است، به‌همین دلیل انسان از دیرباز و از زمانی‌که اقدام به تشکیل خانواده و نکاح کرده است با طلاق آشنایی داشته و به اشکال مختلف در حیات زناشویی مشترک خود آن را به‌کار گرفته  است.

در مقام تعریف طلاق لازم است ابتدا این مفهوم از نظر فقه‌ها و حقوق‌دانان مورد بررسی قرارگیرد.

معانی لغوی و اصطلاحی طلاق:

در لغت عرب: کلمه طلاق (طلق یطلق طلاقا ) در معانی متعددی استعمال می‌شود، از جمله (طلق الشی فلانا) آن‌چیز را بدو داد، (طلق یده بخیر) دستش را به کار نیکی گشود، کار نیکی انجام داد و (طلق المراة من زوجها) آن زن از شوهر خود طلاق گرفت. هنگامی که عرب می‌گوید: (ناقة طالق) یعنی شتر رها شده و منظور شتری است که بند آن پاره شده و هر کجا بخواهد می‌چرد.

طلاق از نظر لغوی به‌معنی پاره کردن و از بین بردن قیدي وگشودن گرهی است. همچنین بمعنی، ترک کردن، رها کردن و رها شدن از قید نکاح آمده است. در زبان عرب (طلق) را  به باب تفعیل می‌برند که معنای رهایی و (طلاق دادن) را منظور می‌نماید. بدین لحاظ طلاق به‌معنی تطلیق است، آنچنان که سلام به‌معنی تسلیم می‌آید. در مورد طلاق در قرآن کریم نیز سوره‌ای آمده است و خداوند در سوره طلاق و بقره کلمه طلاق را چندین‌مرتبه آورده است.

تعاریف طلاق در کلمه فارسی

طلاق ریشه در ادبیات عرب دارد و در اين امر می‌بایست به لغت عرب مراجعه کرد و سپس به بررسی آن در لغت فارسی پرداخت. اینکه ریشه لغوی آن در ادبیات عرب است، معانی طلاق در زبان فارسی نیز، به دلیل ارتباط نزدیک معانی لغوی و اصطلاحی این لغت در فقه و حقوق همانند معنایی است که در ادبیات عرب لحاظ شده و استعمال می‌شود. طلاق در فرهنگ عمید، از لغت‌نامه‌های معروف زبان فارسی نیز تعریف شده است: «جدا شدن زن از شوهر،رها شدن از قید نکاح، رهایی زن از قید زنا شویی» (فرهنگ عمید صفحه 745).

معنی اصطلاحی طلاق در شرع اسلام

طلاق در معنایی که در آموزه‌ها و متون دینی آمده است، برگرفته و مطابق با معنی لغوی آن است. بدین‌لحاظ نمی‌توان در حکم تعریف، معنی شرعی و اصطلاحی را بدون لحاظ قراردادن معنای لغوی مورد بررسی قرار داد. این امر در نظر فقه‌ها و حقوق‌دانان اسلامی موثر افتاده و آنان نیز در بیان معنای اصطلاحی و تعریف طلاق، متاثر از دو امر هستند:

اولا: معنای واژه (طلاق) در لغت و ادبیات عرب با معنایی که در شرع استعمال شده انطباق دارد.

ثانیا: احکام طلاق در قرآن کریم و سنت نبوی تشریح گردیده است. بدین‌رو فقه‌ها و حقوق‌دانان، بدلیل تثبیت ماهیت و حقیقت معنی طلاق در لغت عرب و قرآن کریم و سنت نبوی، در مقام تعریف، تقریبا در مورد یک معنای واحد اتفاق نظر دارند.

با توجه به تعاریفی که در بالا از طلاق صورت گرفته است، فهمیده م‌ شود که در هر حالت طلاق، جدایی و از هم دور شدن است و این طلاق است که آثار منفی آن بالای روان کودکان تاثیر بدی را به جا می‌گذارد. یکی از این تاثیرات ناگوار می‌تواند احساس کمبود مهر و عطوفت پدری و مادری در کودکانی باشد که پس از طلاق در اغلت موارد بی‌سرنوشت می‌مانند. معمولا کودکانی که پدر و مادر ندارند، دچار کمبود مهر مادری و پدری بوده و در همه حالات عقده‌ای به‌بار می آیند. آنان از طرف دیگر به‌گونه درست تربیت نمی‌شوند و در روند اجتماعی شدن به مشکل برخواهند خورد. به همین سبب زمانی که این کودکان بزرگ‌تر شدند، برای این که عقده نهفته در دل شان را خالی کنند، دست به بزهکاری‌هایی همانند سرقت و قتل می‌زنند و کم‌کم به انسان‌های خطرناکی در جامعه مبدل می‌شوند.

بر اساس مطالعات جامعه شناختی، می‌توان گفت که خانواده نهاد پویا و پایدار جامعه است. سلامت این جامعه زمانی تضمین می‌شود که پدر و مادر هر دو سر پرستی فرزندان شان را به‌دوش بگیرند، کودکانی که یکی از والدین خود را به هر دلیل از دست می‌دهند، در مقابل آسیب‌های اجتماعی، نازک و شکننده‌تر می‌شوند. امروزه میلیون‌ها کودکی که والدین خود را از دست می‌دهند، بیشتر به‌سوی انحرافات سوق داده می‌شوند. کودکانی که پدرشان در خانواده نیست و تحت سرپرستی مادر قرار دارند، بیشتر از لحاظ مالی احساس کمبود می‌کنند و از نبود امکانات مالی رنج‌های زیادی را متحمل می‌شوند. تحقیقی که روی جوانان معتاد به مواد مخدر صورت گرفته است نشان می‌دهد که بیشترین آمار معتادین به مواد مخدر، کسانی را شامل می‌شود که کمبودهای عاطفی بسیاری را در خانواده حس کرده‌اند.

با توجه به تاثیرات منفی عدم حضور یکی از والدین در خانواده، می‌توان گفت که آن‌چه پدران و مادران انجام می‌دهند، نخست از همه بر کودک‌شان تاثیر می‌گذارد. هستند بی‌شمار کودکانی که قربانی اعمال و تصامیم نادرست والدین خود شده‌اند. بنابراین، برای این که یک جامعه سالم و پویا و کودکانی با روحیه خوب و سرشار از اعتماد به نفس کامل داشته باشیم، لازم است تا آمار طلاق را در جامعه خود به حداقل برسانیم و اجازه ندهیم که کودکان معصوم قربانی خشونت‌های فامیلی و نزاع هایی‌گردند که میان پدر و مادر وجود دارد.