به شهادت تاریخ و به باور مسلمانان، حادثه عاشورا و آنچه بیش از هزاروچهارصد سال پیش در سرزمین کربلا به وقوع پیوست، یکی از ماندگارترین و جاودانهترین وقایع تاریخ بشر به شمار میرود که ازین حیث رکورددار است. رمز ماندگاری و جاودانگی رویداد عاشورا اما پیامی است که امام حسین (ع) و یارانش به نسلهای بعدی بشر مخابره کرده است و این پیام از آن زمان تا اکنون نسلبهنسل منتقل گردیده است و این روند تا نسلهای آینده بشر نیز تداوم خواهد یافت.
اما اینکه آیا پیام انسانساز عاشورا و قیام امام حسین (ع) در برابر آنچه بهعنوان عملکرد غیر انسانی و غیر اسلامی حکام وقت دانسته میشود، واقعا همانگونه که هست به ما رسیده است؟ آیا نسلهای کنونی ما واقعا حامل این پیام ارزشمند تاریخی هستند و در انتقال آن به نسلهای بعدی به درستی عمل کردهاند؟ آیا آنانی که ادعای پیروی از امام حسین و مکتب فکری عاشورا را دارند، در عمل و تعهد به اندیشههای حسینی و آموزههای مکتب امام حسین (ع)، از خود شایستگی نشان دادهاند؟ اینها پرسشهایی هستند که عدهای از مردم در ذهن خود دارند و باید پرسیده شوند. پاسخهای عینی این پرسشها باید بهگونه تحقیقی و تحلیلی ارائه شوند، تا ذهنهای پرسشگر نسل جوان امروزی روشن گردیده و زمینه نهادینهسازی اصول فکری مکتب امام حسین (ع) و عملیسازی درسهای آموختهشده از قیام عاشورا، در متن جامعه فراهم گردد.
از میان پرسشهای مطرحشده به این میپردازیم که آیا رفتار پیروان امام حسین در پایندی و عمل به اندیشههای قیام حسینی و آموزههای مکتب سرخ عاشورا با شایستگی عمل کردهاند یا خیر.
یکی از مهمترین، معروفترین و بهترین پیامهای امام حسین (ع) در کربلا، دوری جستن از ذلت و خواری و زندگی با عزت و آزادگی است که وعاظ و شیوخ، همهساله به تفصیل بهآن میپردازند. با این وجود اما، بهنظر میرسد که آنچه امروز در زندگی پیروان امام حسین رنگ باخته است، آزاد زیستن و مبارزه در برابر ظلم و بیعدالتیها است. سخن معروف ”هیهات منالذله“ امام حسین امروز به معنی واقعی کلمه تبدیل به شعاری گردیده است که فقط در ده روز اول محرمالحرام در منابر و مساجد مصرف تبلیغاتی دارد و بس. این گفته ارزشمند امام حسین (ع) در حالی که باید چراغی فراراه پیروانش باشد، خود به سخنی مظلوم و بیطرفدار تبدیل گردیده است که باید به حال آن گریست. سالهای سال است که جامعه کنونی ما بهسوی انفعال و بیخاصیتی بهپیش میرود؛ هیچ نیروی انگیزهبخشی که بتواند آنرا از حالت انفعال بهسوی تحرک و پویایی در حرکت بیاورد وجود ندارد. سرنوشت جمعی که در حقیقت باید برمبنای تصامیم جمعی، خرد جمعی، منافع جمعی و همبستگی عمومی رقم بخورد، معنی و مفهوم خویش را از دست داده است و جای آن را منافع فردی و دوری از همگرایی گرفته است. دیری است جامعه و افراد درون آن که باید چون حلقات زنجیرسان، در کنار یک دیگر بایستند و باعث استحکام و شکستناپذیری همدیگر و در نهایت مقاومت و پایداری جامعه بهعنوان یک کل گردند، به اجزای تضعیفشده و غیرقابل جمع تجزیه شدهاند.
اگرچه همیشه میخوانیم که «تاسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است، دانشسرای و مکتب اولاد آدم است»، اما هم کربلا و عاشورای حسینی منحصر به عزاداری و ماتم گردیده است و هم جامعه پیروان حسین را افرادی تشکیل میدهند که سراسر زندگیشان را سوگ و مرثیه تشکیل داده است. این جامعه از قیام عاشورا، فقط ماتم و عزا را به ارث برده و گریه برای امام حسین را بالاترین فضیلت میداند، اما از یاد برده است که پیرو امام حسین بودن و گریستن در سوگ امام حسین، بدون ارزشدادن به پیامهای واقعه کربلا و عمل به آموزههای اساسی و تعیینکننده عاشورا، به هیچ نمیارزد و هیچ فضیلت و امتیازی ندارد.
مبارزه در برابر حقتلفی، بیعدالتی، انحصار و زیادهخواهی، از مفاهیم اساسی هستند که میباید از مکتب و دانشگاه امام حسین در کربلا آموخت و آنرا در زندگی پیاده کرد. تعزیه و سیاه پوشیدن برای کربلا و امام حسین کافی است، کربلا را باید بازخوانی کرد و متن اصلی آن را سرلوحه عمل در زندگی قرار داد.
13 اکتبر 2024
19 اکتبر 2024
15 اکتبر 2024
13 نوامبر 2024
13 اکتبر 2024
19 اکتبر 2024
9 نوامبر 2024