محمدامان ناجی
آنچه که امروزه در جوامع توسعه نیافتهای مثل افغانستان در میان مردم رواج پیدا کرده، طلاقهای بی موردی است که دامنگیر خانوادهها شده و مشکلات عدیدهای را در جامعه خلق کرده است. زنان و مردانی که با یک نگاه، صد دل را یک دل کرده، عاشق یکدیگر میشوند، بدون شناخت قبلی اقدام به ازدواج های زود هنگام میکنند، اما متاسفانه این پیوندها، بعد از مدت کوتاهی ازهم میگسلند و در بسیاری از موارد، آثار منفی و مخرب این نوع جداییها، باعث بربادی زندگی کودکانی میگردد که بهعنوان آسیبپذیرترین قشر جامعه، باید تاوان این رابطهها را بپردازند. پدرها و مادرهایی که در افغانستان با خواندن صیغه طلاق از هم جدا میشوند، فکر میکنند که از یک بند آزاد شدهاند. اگر طلاق و از هم جدا شدن، رهایی از بند باشد، پس ازدواج به بند رفتن و زندانی شدن است. اگر چنین باشد، لازم نیست که به صورت عمدی خودشان در بند و اسارت بروند و بعد از سپری شدن زمان کوتاهی خودشان را به واسطه طلاق از این بند رها سازند. برای این که معنای غلط طلاق که مردم آن را رهایی از بند میدانند واضح شود، باید واژه طلاق از هر بعد آن تعریف شود تا معنای لغوی، اصطلاحی و حقوقی آن روشن گردد.
تعریف طلاق:
بر اساس ماده 135 قانون مدنی افغانستان: «طلاق عبارت است از انحلال رابطه زوجیت صحیحه در حال یا آینده، بین زوج و زوجه به الفاظی که قول طلاق صراحتا از آن افاده شده بتواند.»
مطالعه و بررسی مفاهيم اجتماعی، بدلیل رابطه تنگاتنگ این مفاهيم با عرف، آداب و رسم و رسوم مردم در طول تاریخ حیات بشری، مستلزم تحقیق در علومی همانند لغت، تاریخ، باستان شناسی و جامعه شناسی است تا بتوان، این مفاهیم را آنچنان که بوده و هست دریافت کرد. طلاق از جمله مفاهیمی است که ناشی از روابط و عکسالعملهای متقابل انسانها در جهت رفع نیازها و غرایز طبیعی در زندگی اجتماعی است. طلاق همواره تحت عناوین مختلف با شرایط خاص مربوط به هر عصر، اعمال ميشده است، به همین دلیل انسان از دیرباز و از زمانی که اقدام به تشکیل خانواده و ازدواج کردهاند با طلاق نیز آشنایی داشته و به اشکال مختلف در حیات زناشویی مشترک خود آن را بهکار بستهاند.
در مقام تعریف طلاق لازم است ابتدا این مفهوم از نظر فقها و حقوق دانان مورد بررسی قرارگیرد.
معانی لغوی و اصطلاحی طلاق:
در لغت عرب: کلمه طلاق (طلق یطلق طلاقا ) در معانی متعددی استعمال میشود از جمله (طلق الشی فلانا) آن چیز را بدو داد، (طلق یده بخیر) دستش را به کار نیکی گشود، کار نیکی انجام داد و (طلق المراة من زوجها) آن زن از شوهرخود طلاق گرفت. هنگامی که عرب میگوید: (ناقة طالق) یعنی شتر رها شده و منظور شتری است که بند آن پاره شده و هرکجا بخواهد میچرد.
طلاق از نظر لغوی به معنی پاره کردن و از بین بردن قیدي و گشودن گرهی است. همچنین بع معنی ترک کردن، رها کردن و رها شدن از قید نکاح آمده است. در زبان عرب (طلق) را به باب تفعیل میبرند که معنای رهایی و (طلاق دادن) را افاده میکند. بدین لحاظ، طلاق به معنی تطلیق است، آنچنان که سلام به معنی تسلیم میآید. در مورد طلاق در قرآن کریم نیز سورهای آمده است و خداوند در در سوره طلاق و بقره کلمه طلاق را چندین مرتبه آورده است.
تعاریف طلاق در لغت فارسی
طلاق ریشه در ادبیات عرب دارد و در اين امر میبایست به لغت عرب مراجعه کرد و سپس به بررسی آن در لغت فارسی پرداخت. این که ریشه لغوی آن در ادبیات عرب است، معانی طلاق در زبان فارسی نیز، به دلیل ارتباط نزدیک معانی لغوی و اصطلاحی این لغت در فقه و حقوق، همانند معنایی است که در ادبیات عرب لحاظ شده و استعمال میشود. طلاق در فرهنگ عمید از لغتنامههای معروف زبان فارسی نیز تعریف شده است: «جدا شدن زن از شوهر، رها شدن از قید نکاح، رهایی زن از قید زنا شویی» (فرهنگ عمید صفحه 745).
معنی اصطلاحی طلاق در شرع اسلام
طلاق در معنایی که در آموزهها و متون دینی آمده است، برگرفته و مطابق با معنای لغوی آن است. بدین لحاظ نمیتوان در حکم تعریف، معنای شرعی و اصطلاحی را بدون لحاظ قراردادن معنای لغوی مورد بررسی قرار داد. این امر در نظر فقها و حقوقدانان اسلامی موثر افتاده و آنان نیر در بیان معنای اصطلاحی و تعریف طلاق، متاثر از دو امر هستند:
اول: معنای واژه طلاق در لغت و ادبیات عرب با معنایی که در شرع استعمال شده انطباق دارد.
دوم: احکام طلاق در قرآن کریم و سنت نبوی تشریح گردیده است. بدینرو فقها و حقوقدانان، بهدلیل تثبیت ماهیت و حقیقت معنای طلاق در لغت عرب و قرآن کریم و سنت نبوی، در مقام تعریف، تقریبا در مورد یک معنای واحد اتفاق نظر دارند.
با توجه به تعاریفی که در بالا از طلاق صورت گرفته است، فهمیده میشود که در هر حالت طلاق، جدایی و از هم دور شدن است و این طلاق است که آثار منفی آن بالای روان کودکان تاثیر بدی را به جا میگذارد. یکی از این تاثیرات ناگوار میتواند احساس کمبود مهر و عطوفت پدری و مادری در کودکانی باشد که پس از طلاق اغلبا بیسرنوشت میمانند. معمولا کودکانی که پدر و مادر ندارند، دچار کمبود مهر مادری و پدری بوده و در همه حالات عقدهای بهبار میآیند. آنان از طرف دیگر بهگونه درست تربیت نمیشوند و در روند اجتماعی شدن به مشکل برخواهند خورد. به همین سبب زمانی که این کودکان بزرگتر شدند، برای این که عقده نهفته در دل خود را خالی کنند، دست به بزهکاریهایی همانند سرقت و قتل میزنند و کمکم به انسانهای خطرناکی در جامعه مبدل میشوند.
بر اساس مطالعات جامعهشناختی، میتوان گفت که خانواده نهاد پویا و پایدار جامعه است. سلامت این جامعه زمانی تضمین میشود که پدر و مادر هر دو سرپرستی فرزندانشان را به دوش بگیرند. کودکانی که یکی از والدین خود را به هر دلیل از دست میدهند، در مقابل آسیبهای اجتماعی، تاثیرپذیر و شکنندهتر میشوند. امروزه میلیونها کودکی که والدین خود را از دست میدهند، بیشتر به سوی انحرافات سوق داده میشوند. کودکانی که پدرشان در خانواده نیست و تحت سرپرستی مادر قرار دارند، به خصوص زمانی اگر در کشورهای فقیر و جهان سومی زندگی کنند، بیشتر از لحاظ مالی احساس کمبود میکنند و از نبود امکانات مالی رنجهای زیادی را متحمل میشوند. تحقیقی که روی جوانان معتاد به مواد مخدر، صورت گرفته است نیز نشان میدهد که بیشترین آمار معتادین به مواد مخدر، کسانی هستند که کمبودهای بسیاری را در خانواده حس کردهاند.
با توجه به تاثیرات منفی عدم حضور یکی از والدین در خانواده، میتوان گفت که آنچه پدران و مادران انجام میدهند، نخست از همه بیشتر بر کودکشان تاثیر میگذارد. هستند بیشمار کودکانی که قربانی اعمال و تصامیم نادرست والدین خود شدهاند. بنابراین، برای این که جامعهای سالم و پویا و کودکانی با روحیه خوب و سرشار از اعتماد به نفس کامل داشته باشیم، لازم است تا آمار طلاق را در جامعه خود به حداقل برسانیم و اجازه ندهیم که کودکان معصوم قربانی خشونتهای فامیلی و نزاعهایی گردد که میان پدر و مادر وجود دارد.
3 آگوست 2024