پدیده کوچی و کوچیگری در افغانستان، برخلاف سایر کشورها که در نفس و در ذات خود عنصری است مثبت و تاثیر مستقیم و موثر روی اقتصاد و درآمدزایی شهروندان دارد، به معضلی دوامدار و جنجالساز در حد ایجاد درگیری و کشتار تبدیل شده است و جنبه کاملا سیاسی بهخود گرفته است. در کشورهای دیگر شهروندانی که به پیشه مالداری مصروفند و زندگی سیار و غیر ثابت دارند، بخش قابل توجهی از تولیدات لبنی، گوشت، پشم و سایر محصولات و فرآوردههای مرتبط به این بخش را تهیه و به بازارها عرضه میکنند و ازینطریق ضمن آنکه قسمتی از اقتصاد و بازار عرضه و تقاضا را در اختیار خود دارند، بهحیث یک منبع درآمد نسبتا خوب، با سهمگیری در روند اشتغالزایی، چرخه زندگی بخشی از شهروندان را به چرخش در میآورند.
در افغانستان اما، کوچی و کوچیگری از سالیان دراز و شاید هم از قرنها بدینسو، بهعنوان یک پدیده منفی و مضر در جامعه شناخته میشود. دلیلی که در تحلیل و بررسی چرایی چنین برداشتی ازین قشر اجتماعی میتوان ارائه داد، این است که در طول تاریخ، سیاستگران بیانصاف، تبارگرا و بیخرد افغانستان، این گروه را بهعنوان ابزار قابل استفاده در عرصه سیاست در اختیار خود گرفته و کتله عظیمی از شهروندان کشور را بهواسطه آن تحت فشار قرار دادهاند تا حتا سیاستهایی چون اغتصاب سرزمینها و کوچ اجباری اقوام دیگر بهویژه هزارهها را تداوم بخشند. بدینجهت است که کوچیگری در نخستین نگاه، تجاوز، تعدی، کشتار، تهاجم، غارت و تخریب را در اذهان عامه تداعی مینماید.
با آنکه حکومتهای دوران جمهوریت بهصراحت خود را متعهد به مدیریت کوچیها و ساماندادن به زندگی کوچیگری میدانستند و همواره از طرحهایی در خصوص اسکان و بهبود زندگی آنان سخن سخن میزدند، اما در عمل هرگز کاری حتی اندک درین راستا انجام ندادند. جمعیت کوچیها بهلحاظ فرهنگی در پایینترین سطح ممکن قرار دارند و زندگی بینهایت ابتدایی و بهدور از هرگونه امکانات و تسهیلات مدرن امروزی را سپری میکنند. در حوزه صحت و بهداشت در محرومیت بهسرمیبرند و در حوزه آموزش و پرورش نیز شاید کمترین میزان سواد و دانش را بتوان در میان کوچیها سراغ گرفت. تمامی این مشکلات و چالشهایی که کوچیها در زندگی تجربه میکنند، بهنظر میرسد که ریشه در سیاستهای غرضآلود و ناپاک حاکمان گذشته و سیاستمداران ناصادق تاریخ افغانستان دارد. آنان از روی عمد و آگاهانه، این گروه از شهروندان کشور را از آموزش، پیشرفت، توسعه و آگاهی دور نگهداشته و در محرومیت مفرط حفظ کردهاند تا بتوانند آنان را آله دست خویش قرار داده و در عملیسازی سیاستهای تبعیضآلود، تفرقهافگنانه و قوممحور خود سود ببرند.
تجربههای ارزشمند بیستسال گذشته بهخوبی هویدا میسازد که کوچیها نسبت به آنچه در طول دهههای گذشته انجام میدادند، به حدت و شدت بیشتری به ظلم و تعدیشان در سرزمینهایی که به آنجا میروند تداوم بخشیدهاند. آنچه در سالیان اخیر همهساله در مناطقی چون بهسود و ناهور و … شاهد بودیم، حکایت از هجوم مسلحانه افراد بهظاهر کوچی بر روستا و روستاییان ملکی و ناتوان داشته است که در نهایت منجر به قتل، کشتار، تخریب مزارع و غارت داراییهای ساکنان محل و روستانشینان فقیر و محروم گردیده و ارمغانی بهجز ویرانی و بیشتر شدن بحران اجتماعی و گسترش شکافهای اجتماعی ببار نیاورده است.
با وجود آنکه در ظاهر امر گامهایی برای ساماندهی این گروه از سوی حکومت قبلی برداشته شد و جلسات زیادی نیز روی این معضل اجتماعی برگزار گردید، اما در عمل هیچ نتیجه ملموسی در پی نداشت. در حال حاضر نیز، کوچیهای اکثرا مسلح در مناطقی از کشور عملکرد و حضور مطلوب و عادی ندارند. آنچه در روزهای اخیرا از ولایتهای دایکندی، ارزگان و بامیان گزارش میشود و آنچه در قطعه تصویری منتسب به یکی از مناطق ولایت دایکندی دیده میشود، ظلم محض است. لتوکوب افراد ملکی و روستانشینان و قطع درختان و تخریب مزارع آنان، از هر زاویهای که نگریسته شود، با هیچ منطقی سازگار نیست، در هیچ دین و مذهبی قابل توجیه و پذیرش نیست و ارزشهای انسانی و زیست باهمی انسانها نیز آن را مطرود میداند.
در کنار این مسایل، شرایط جغرافیایی از گذشته تا هنوز تغییرات زیادی را بهخود دیده است که زمینه حضور دوامدار کوچیها را دراین مناطق، موجه و قابل پذیرش نمیداند. افزایش جمعیت این مناطق در طول سالیان متمادی و افزایش میزان مالداری و دامداری ساکنین بومی مناطق، بهحدی است که مراتع و چراگاههایی که قبلا مردم دهنشین و کوچیها از آن بهگونه مشترک استفاده میکردند، حتی برای خود ساکنین محل کافی نیست و مشکلات زیادی ازین بابت وجود دارد. ضمن آنکه خشکسالیها و عدم بارش باران، چراگاههای کوهی را تا حد بسیار زیادی یا از بین برده و یا بهشکل بیسابقهای کاهش داده است.
بنابراین، حرف نهایی این است که حکومت سرپرست، باید به این نتیجه رسیده باشد که برای حفظ نظم اجتماعی، پیشگیری از عمیقترشدن شکافهای قومی و پایان بخشیدن به اعمال تنشآفرین کوچیها، اینگروه نباید تا ابد در محرومیت، بدبختی، خانهبهدوشی، بیسوادی، عقبماندگی فرهنگی و… زیست کنند و با هجوم به مناطق، کشتزارها و زمینهای دیگر اقوام کشور، خلق مشکل کرده و به منازعات اجتماعی دامن بزنند. برای حل این معضل دیرینه، چارهای باید اندیشید و سبک زندگی آنان را دچار تغییر کرد و بهسوی بهبود حرکت و توسعه حرکت داد تا هم این گروه به زندگی شایسته انسانی دست یابد و هم از میزان آسیبرسانی عملکردی که آنان در نقاط مختلف کشور از خود نشان دادهاند، به دیگر اقوام و شهروندان کشور، جلوگیری شود.
بنابراین، امید میرود که حکومت سرپرست، گامهای عملی و موثری را در خصوص ساماندهی کوچیها، اسکان آنان در مناطق مناسب و ساحاتی که منازعات اجتماعی بهبار نمیآورد و ایجاد تسهیلات لازم برای آموزش، انکشاف و رشد فرهنگی آنان بردارد تا یک معضل بزرگ اجتماعی که با سیاست درهمتنیده شده است، حل گردیده و بخشی از منازعات و تنشهای جاری در کشور مرفوع گردد.
3 آگوست 2024