برخلاف باوراکثر تحلیلگران و رسانهها، حمله نسبتا گسترده ایران به اسرائیل اتفاق افتاد و صفحه دیگری از جنگ و خشونت در منطقه گشوده شد. این رویداد بهخوبی نشان داد که خاور میانه و به خصوص منازعه ایران و اسرائیل وارد فاز جدیدی شده است. چندین دهه رویارویی غیر مستقیم این دو در مناطق و کشورهای مختلف و جنگهای لفظی گسترده در سطوح مختلف به پایان رسید. اگرچه اسرائیل از گذشته تا هنوز به اشکال گوناگون ضربههایی را به ایران وارد کرده بود، اما حمله مستقیم این کشور به سفارت ایران در دمشق، صبر استراتژیک این کشور را لبریز کرده و در نهایت ایران را وادار ساخت تا بهگونه مستقیم از داخل خاک ایران به اسرائیل حمله کند.
افغانستان به عنوان کشوری در منطقه و در همسایگی ایران، بدون تردید تبعاتی را ازین جنگ و منازعه متحمل خواهد شد. چه این جنگ گسترش یابد و به درازا بکشد و یا با خویشتنداری از سوی طرفهای درگیر و ذینفع در قضیه مدیریت گردیده و به همین جا ختم شود، در هر دو صورت افغانستان از آن بهگونه مثبت و منفی تاثیرپذیر خواهد بود.
آینده این جنگ تا هنوز به طور قطع قابل پیشبینی نیست، اما مسلما خارج از دو سناریو یعنی گسترش و تداوم جنگ و یا قطع و اختتام جنگ نیست.
احتمال محقق شدن سناریوی نخست به طور بالقوه بالاست و با توجه به روحیه و ویژگیهای شخصیتی که از نتانیاهو در ذهن داریم، او حتی بدون حمایت آمریکا و غرب، در برابر حملات ایران واکنش نشان خواهد داد. با وجود آنکه آمریکا گفته است در هیچ حمله تهاجمی از سوی اسرائیل به ایران مشارکت نخواهد کرد، اما در صورت ادامه جنگ، با توجه به منافع بسیار مهم و استراتژیکی که در اسرائیل دارد، در نهایت مجبور خواهد شد تا به این جنگ ورود کرده و بخش بزرگی از هزینه آن را به عهده بگیرد. ابراز نگرانی آمریکا از اینکه ممکن است نتانیاهو پای امریکا را به جنگ بکشاند، بهخوبی این موضوع را به اثبات میرساند. در سوی دیگر قضیه کشوری قرار گرفته است که حالا از مرحله دیپلماسی عبور کرده و در برابر اقدامات گوناگون نظامی و غیر نظامی اسرائیل، تیر نخست را رها کرده و دست به ماشه در انتظار واکنش بعدی اسرائیل نشسته است تا آنگونه که مقامات این کشور گفتهاند در صورت تکرار اشتباه از سوی اسرائیل، سیلی محکمتری به صورت آن کشور بکوبند. برایند تحقق این سناریو برای افغانستان اما تلخ است و ناگوار، زیرا ممکن است توجه جهان را بیشتر از پیش از افغانستان و قضایایی که در آن در جریان است دور کرده و این کشور را بهحال خودش رها کند. اگرچه خروج فاجعهبار آمریکا و ناتو از افغانستان و جنگ اوکراین، این کشور را از محراق توجه دنیا بسیار دور کرده است.
در زاویه دیگر، وارد شدن آمریکا و غرب به جنگ ایران و اسرائیل ممکن است اهمیت و جایگاه از دسترفته افغانستان در نگاه آنان را متحول کرده و آنان را وادار کند تا بار دیگر به این کشور اهمیت دهند. این سناریو در حالی ممکن است اتفاق بیفتد که با افزایش وسعت و دایره جنگ کنونی، آمریکا وادار شود تا از افغانستان به عنوان پایگاهی برای محدودسازی و اعمال فشار بر ایران سود ببرد. درینصورت آمریکا ناگزیر میشود تا از یکسو برای کاهش هزینه جنگ به دلیل نزدیکی افغانستان با ایران و از سوی دیگر به دلیل تنگتر کردن دایره محاصره ایران و اعمال فشار مضاعف بر آن کشور، دوباره به افغانستان توجه کرده و تدابیری را روی دست گیرد تا بتواند دوباره جای پایی برای خودش در افغانستان دستوپا کند.
در هر دو صورت افغانستان از تبعات منفی آن آسیب خواهد دید. فراموشی افغانستان توسط جهان و آمریکا احتمال افزایش هرج و مرج در افغانستان را افزایش میدهد، زیرا در نبود یک قدرت برتر مدیریت کننده، کشورهای مختلف با اهداف و اغراض مختلف، گروههای متعددی را در جهت تامین منافع خود در افغانستان تمویل و حمایت خواهند کرد و به تبع این گروهها جنگهای دیگری را درین کشور راهاندازی خواهند کرد، کما اینکه داعش در حال حاضر تبدیل به یک تهدید بالقوه و بالفعل گردیده و امنیت کشور را به مخاطره افگنده است. از سوی دیگر، حضور دوباره آمریکا در افغانستان، بار دیگر نوع دیگری از جنگهایی که تا هنوز درین کشور جریان داشته است را دامن خواهد زد.
3 آگوست 2024