21 آوریل 2024  
 محمدزمان احمدی  

آمریکا و نقش اساسی در مهار جنگ ایران و اسرائیل

آمریکا و نقش اساسی در مهار جنگ ایران و اسرائیل

به‌نظر می‌رسد جنگ مستقیم ایران و اسرائیل با فشارهای مستقیم امریکا و غرب حداقل برای مدتی مهار شده و هر دو طرف متقاعد شده‌اند که بیشتر ازین جنگ و تنش‌ها را در خاور میانه گسترش ندهند.

آن‌گونه که دیدیم، تهدیدهای لفظی هر دو طرف قبل از حمله موشکی  و یا پهبادی اسرائیل به ایران به اوج خود رسیده بود. در آن‌سوی قضیه، اسرائیل همواره از واکنش نظامی در برابر ایران سخن می‌گفت و در این طرف نیز، ایران با قاطعیت تمام هشدار صادر می‌کرد که اگر اسرائیل اندک خطایی را انجام دهد، بدون درنگ، با تمام قوا و با نیروی حداکثری پاسخ خواهد داد.

اما بعد از حمله اسرائیل به ایران در حالی که وزیر خارجه ایران در اجلاس سازمان ملل متحد در آمریکا به سر می‌برد و در حال تکرار هشدارها علیه اسرائیل بود، به یک‌بارگی مواضع هر دو طرف درگیری به گونه شگفت‌انگیزی با چرخش مواجه شد. در حالی که رسانه‌های آمریکایی و منابع داخلی ایران از شنیده شدن صدای انفجار در چندین نقطه از آن کشور گزارش دادند و در گام بعدی رسانه‌های آمریکایی حتی از نابودی و یا آسیب دیدن بخش مهمی از تجهیزات پدافند هوایی ایران در اصفهان سخن گفتند، اما اسرائیل تا هنوز به‌گونه رسمی مسئولیت حمله را به عهده نگرفته است و ایران نیز با ادبیات عجیب و غریب، تمام تلاشش را به خرچ داده است تا این حمله را به نابودی چند ریزپرنده تقلیل داده و آن را به‌حدی کوچک و کم‌اهمیت جلوه دهد که انگار ارزش پاسخ دادن و انجام حمله دیگری علیه اسرائیل را ندارد.

تحول فوری و آنی در مواضع ایران و اسرائیل، بدون تردید متاثر از فشارهای جدی بین‌المللی به خصوص آمریکا و غرب بوده است که در بعد از حمله ایران به اسرائیل با شدت تمام بر هر دو طرف اعمال گردید. کشورهای منطقه نیز نقش مهمی را در تنش‌زدایی و جلوگیری از گسترش دامنه جنگ به عهده داشتند.

درین میان، گمان می‌رود، شکست اصلی را ایران متحمل شده باشد. روشن است که اسرائیل به‌عنوان متحد استراتژیک آمریکا و غرب، از سالیان متمادی بدین‌سو، به شکل‌های گوناگون منافع ایران را در خارج و داخل این کشور آسیب زده و افراد رده بالای نظامی و دانشمندان اتمی آن را از میان برداشته است، اما در مقابل ایران نیز با آن‌که از نیروهای نیابتی خویش در منطقه حمایت کرده و آنان را در مقابل اسرائیل قرار داده است، اما هرگز نتوانسته است به آن پیمانه لازم به قول خود شان انتقام بگیرند و آسیب‌های متقابلی را به اسرائیل وارد آورند. با این‌وجود، ایران به‌عنوان عامل اصلی افزایش تنش و خشونت در منطقه شناخته شد و کشورهای منطقه از جمله اردن، در برابر حمله ایران به اسرائیل حتی از فاز نظامی وارد شدند و در دفع حملات این کشور نقش بازی کردند.

بنابرین، نتیجه نهایی این است که واکنش آمریکا، اروپا و کشورهای منطقه در برابر حملات ایران به اسرائیل، نحوه برخورد و مواجهه این کشورها در حمله اسرائیل به ایران و آنچه از مجاری دیپلوماتیک درین مدت در میان طرف‌های درگیر مبادله شده است، ایران را به این نتیجه رسانیده که در منازعه با اسرائیل در حقیقت با تمام قدرت‌های بزرگ اقتصادی و نظامی دنیا طرف هست و حتی در منطقه نیز بعضی از کشورها در جبهه مخالف ایران قرار دارند و این کشور حامی آن‌چنان محکمی ندارد که بتواند در مراحل بعدی جنگ، تمام‌قد در کنارش بایستد.

با این‌حال، به‌نظر می‌رسد ایران وادار شده است با نوشیدن کاسه تلخ زهر، آخرین ضربه اسرائیل را تحت فشارهای شدید بین‌المللی بپذیرد و بار دیگر به همان سیاست ”صبر استراتژیک“ تن در دهد و در انتظار تغییرات و تحولات سیاسی در جهان و منطقه باشد تا با مهیاشدن فرصت دیگر، به جنگ اسرائیل برود و آن ”انتقام سخت“ را که سال‌هاست انتظار می‌کشد، از این کشور بگیرد.

در نهایت این که ثابت شد آمریکا قادر شد یک‌بار دیگر با استفاده از توان و قدرت نظامی و اقتصادی که دارد، جنگ را به نفع خود و متحدانش مهار کند.