سلیمان احمدی
زمینههای پیدایش و رشد فمینیسم
جنبشهای فمینیستی از غرب آغاز گردیدند و در این جغرافیا رشد کرده و گسترش یافتند. دلیل آن هم موجودیت محرومیتهای بیشمار زنان در غرب بود. در یونان باستان که تمدن آن هنوز زبانزد است و مبنای تمدن کنونی مغربزمین دانسته میشود، «شهروندی» و مزایای آن شامل «رعایا» و «زنان» نمیشد. افلاطون فیلسوف نامدار یونان با آنکه از برابری زنان و مردان حمایت میکرد، اما خداوند را سپاس گفت که مرد آفریده شده است (زروندی، 1386). ارسطو اندیشمند بزرگ نیز متاثر از تعصبات معمول زمان خویش بود و گفته بود: «اعتراض و مخالفت با ظلم بر جنس زن در طول تاریخ، کموبیش وجود داشته است، ولی زن و برده بر اساس طبیعت خود محکوم به اسارت بوده و سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند» (همان). به نقل از ویل دورانت، در سطح مشارکتهای سیاسی اروپا، زن تا اواخر قرن 18 علنا نادیده گرفته شده و دموکراتترین دیدگاهها نیز زنان را از داشتن حق رای محروم میکرد. همچنین اروپای لیبرال تا 1859، مالکیت زن را مطقا حتی بر اموال خویش نمیپذیرفت (زروندی 1386). آغاز جنبشهای فمینیستی جدید از اوایل قرن نوزدهم بلکه اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب فرانسه است. معمولا تصور میشود که نخستین متن مربوط به نهضت نوین آزادی زنان، متعلق به مری ولستونکرافت در اثرش بنام «حقانیت حقوق زنان» باشد که در پس زمینه انقلاب فرانسه نگاشته شد (هی وود، 1393). ریک به نقل از ژنژاک روسو آورده است که او در جزوه آموزشی خود از تفاوتهای میان جنس مرد و زن دفاع کرده و زنان را از هر جهت وابسته به مردان میدانست. به اعتقاد او زنان، ویژگیهای شهروندی یعنی عقل، نیرو و خودمختاری ندارند و خصلتهای طبیعی آنها مانند عاطفی بودن، ضعف و اطاعتپذیری، از آنها موجوداتی ناتوان و وابسته به مردان میسازد (زروندی، 1386).
برای جنبش اجتماعی زنان در کشورهای مختلف زمینههایی وجود داشته است که برخی از آنها عبارتند از:
1- نداشتن حق رای زنان در بیشتر جوامع.
2- نبود اصل امکان تحصیل یا تحصیلات عالی برای بانوان.
3- فراهم نبودن زمینه اشتغال زنان در کارهای اقتصادی، سیاسی و …
4- نبود حق سرپرستی فرزند برای زنان در جوامع گوناگون
5- وجود دیدگاههای فکری و فلسفی نادرست تحت عنوان «زن؛ انسان درجه دوم» از زمان ارسطو تا اندیشمندان امروزی.
6- نداشتن حق ارث و مالکیت زنان در برخی جوامع.
7- نگاه کلیسا و دانشمندان مسیحی به زن بهعنوان موجود درجه دوم و پستتر از مرد و عامل فریب دانستن حضرت حوا در کتاب مقدس و سفر پیدایش تورات.
8- خشونت مردان بر ضد زنان در جامعه و خانه با استفاده از امکاناتی که مردان داشتند؛ مثل زور، ثروت و موقعیت اجتماعی.
در کنار اینها اما نباید نقش موثر سرمایهداران و بنگاههای اقتصادی در قرن هجدهم و نوزدهم نادیده گرفته شود. نیاز به نیروی کار ارزان قیمت زنان در کارخانهها و مراکز اقتصادی، انگیزه اصلی سرمایهداران بزرگ برای دامن زدن و یا حتی راه اندازی جنبشهای فمینیستی بود (توفیقیان و افشون، 1388).
در چنین شرایط غیرعقلانی و غیرانسانی و مخالف با هر نوع انسان محوری و عقلانیت محوری بود که فمینیسم متولد شد و زمینههای مختلفی را برای حرکتهای متعدد برای تامین حقوق زنان فراهم آورد.
گرایشهای فمینیستی
همانگونه که در سطور قبلی گفته شد، فمینیسم در طول سه موجی که در خود دیده است، به شاخهها و نحلههای چندی تقسیم میشود که شامل فمینیستهای ليبرال، فمینیستهای ماركسيست، فمینیستهای سوسيال، فمینیستهای راديكال، فمینیستهای روانكاو و فمینیستهای فرامدرن میگردد و هرکدام ازین بخشها، رویکرد متفاوتی در برخورد با پدیدهها و مفاهیم دارند و روشهای متفاوت شناخت را بهکار میبندند. بههمین دلیل استراتژیهای متفاوتی را برای رسیدن به هدف برابری زنان و احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی زنان پیشنهاد میکنند. دو مسئله اساسی اما وجود دارد که فمینیستها بر آن اتفاق نظر دارند: اول آنکه زنان مورد ظلم و ستم و تبعیض قرار گرفتهاند و این ظلم و ستم ریشه در جنسیت آنها دارد و دوم آنکه این ظلم و تبعیض اصالت ندارد و باید از بین برود (زروندی، 1386). اما با توجه به اینکه موضوع این نوشته بررسی آموزههای فمینیسم رادیکال است، این شاخه از فمینیسم مورد تحقیق قرار میگیرد.
3 آگوست 2024