24 اکتبر 2020  
 ستاگیدیا  

بررسی آموزه‌های فمینیسم رادیکال و امکان عملی‌سازی آن-بخش دوم

بررسی آموزه‌های فمینیسم رادیکال و امکان عملی‌سازی آن-بخش دوم

سلیمان احمدی

زمینه­‌های پیدایش و رشد فمینیسم

جنبش‌­های فمینیستی از غرب آغاز گردیدند و در این جغرافیا رشد کرده و گسترش یافتند. دلیل آن هم موجودیت محرومیت­‌های بی­‌شمار زنان در غرب بود. در یونان باستان که تمدن آن هنوز زبان‌زد است و مبنای تمدن کنونی مغرب‌‌زمین دانسته می­‌شود، «شهروندی» و مزایای آن شامل «رعایا» و «زنان» نمی­‌شد. افلاطون فیلسوف نام‌دار یونان با آن‌که از برابری زنان و مردان حمایت می­‌کرد، اما خداوند را سپاس گفت که مرد آفریده شده است (زروندی، 1386). ارسطو اندیشمند بزرگ نیز متاثر از تعصبات معمول زمان خویش بود و گفته بود: «اعتراض و مخالفت با ظلم بر جنس زن در طول تاریخ، کم‌و‌بیش وجود داشته است، ولی زن و برده بر اساس طبیعت خود محکوم به اسارت بوده و سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند» (همان). به نقل از ویل دورانت، در سطح مشارکت­‌های سیاسی اروپا، زن تا اواخر قرن 18 علنا نادیده گرفته شده و دموکرات­‌ترین دیدگاه‌­ها نیز زنان را از داشتن حق رای محروم می­‌کرد. همچنین اروپای لیبرال تا 1859، مالکیت زن را مطقا حتی بر اموال خویش نمی­‌پذیرفت (زروندی 1386). آغاز جنبش‌­های فمینیستی جدید از اوایل قرن نوزدهم بلکه اواخر قرن هجدهم و هم‌زمان با انقلاب فرانسه است. معمولا تصور می­‌شود که نخستین متن مربوط به نهضت نوین آزادی زنان، متعلق به مری ولستونکرافت در اثرش بنام «حقانیت حقوق زنان» باشد که در پس زمینه انقلاب فرانسه نگاشته شد (هی وود، 1393). ریک به نقل از ژ‌ن‌ژاک روسو آورده است که او در جزوه آموزشی خود از تفاوت­‌های میان جنس مرد و زن دفاع کرده و زنان را از هر جهت وابسته به مردان می‌­دانست. به اعتقاد او زنان، ویژگی­‌های شهروندی یعنی عقل، نیرو و خودمختاری ندارند و خصلت­‌های طبیعی آن­‌ها مانند عاطفی بودن، ضعف و اطاعت‌پذیری، از آن­‌ها موجوداتی ناتوان و وابسته به مردان می­‌سازد (زروندی، 1386).

برای جنبش اجتماعی زنان در کشورهای مختلف زمینه­‌هایی وجود داشته است که برخی از آن­‌ها عبارتند از:

1- نداشتن حق رای زنان در بیشتر جوامع.

2- نبود اصل امکان تحصیل یا تحصیلات عالی برای بانوان.

3- فراهم نبودن زمینه اشتغال زنان در کارهای اقتصادی، سیاسی و …

4- نبود حق سرپرستی فرزند برای زنان در جوامع گوناگون

5- وجود دیدگاه­‌های فکری و فلسفی نادرست تحت عنوان «زن؛ انسان درجه دوم» از زمان ارسطو تا اندیشمندان امروزی.

6- نداشتن حق ارث و مالکیت زنان در برخی جوامع.

7- نگاه کلیسا و دانشمندان مسیحی به زن به‌عنوان موجود درجه دوم و پست‌تر از مرد و عامل فریب دانستن حضرت حوا در کتاب مقدس و سفر پیدایش تورات.

8- خشونت مردان بر ضد زنان در جامعه و خانه با استفاده از امکاناتی که مردان داشتند؛ مثل زور، ثروت و موقعیت اجتماعی.

در کنار این­‌ها اما نباید نقش موثر سرمایه­‌داران و بنگاه­‌های اقتصادی در قرن هجدهم و نوزدهم نادیده گرفته شود. نیاز به نیروی کار ارزان قیمت زنان در کارخانه­‌ها و مراکز اقتصادی، انگیزه اصلی سرمایه‌­داران بزرگ برای دامن زدن و یا حتی راه اندازی جنبش­‌های فمینیستی بود (توفیقیان و افشون، 1388).

در چنین شرایط غیرعقلانی و غیرانسانی و مخالف با هر نوع انسان محوری و عقلانیت محوری بود که فمینیسم متولد شد و زمینه­‌های مختلفی را برای حرکت­‌های متعدد برای تامین حقوق زنان فراهم آورد.

گرایش­‌های فمینیستی

همان‌گونه که در سطور قبلی گفته شد، فمینیسم در طول سه موجی که در خود دیده است، به شاخه‌­ها و نحله‌­های چندی تقسیم می­‌شود که شامل فمینیست­‌های ليبرال، فمینیست­‌های ماركسيست، فمینیست­‌های سوسيال، فمینیست­‌های راديكال، فمینیست­‌های روانكاو و فمینیست­‌های فرامدرن می­‌گردد و هرکدام ازین بخش‌­ها، رویکرد متفاوتی در برخورد با پدیده‌­ها و مفاهیم دارند و روش­‌های متفاوت شناخت را به‌کار می­‌بندند. به‌همین دلیل استراتژی­‌های متفاوتی را برای رسیدن به هدف برابری زنان و احقاق حقوق اجتماعی و سیاسی زنان پیشنهاد می­‌کنند. دو مسئله اساسی اما وجود دارد که فمینیست­‌ها بر آن اتفاق نظر دارند: اول آن‌که زنان مورد ظلم و ستم و تبعیض قرار گرفته‌اند و این ظلم و ستم ریشه در جنسیت آن‌ها دارد و دوم آن‌که این ظلم و تبعیض اصالت ندارد و باید از بین برود (زروندی، 1386). اما با توجه به اینکه موضوع این نوشته بررسی آموزه­‌های فمینیسم رادیکال است، این شاخه از فمینیسم مورد تحقیق قرار می­‌گیرد.