برگههای تاریخ بشر، آکنده است از خیزشهای عظیم مردمیای است که در آن تودههای مردمی با آگاهی و سپس بیداری، با هم بهپا خواسته و توانستهاند با توان و نیروی مردمی یکپارچه و متحد بر دیکتاتورترین حکومتهای جهان فایق آمده و به خواستههای مدنی و مطالبات برحقشان دست یابند.
افغانستان نیز در زمره کشورهایی قرار دارد که با یک نگاه به تاریخ تاریک آن، به عمق بیعدالتیها، نابرابریها، حقکشیها، در محرومیت نگهداشتنها، انحصارگراییها، برتریجوییها، سرکوبها، قتلعامها، قدرتطلبیها و سیاست حذف و نادیدهگیری، میتوان پی برد؛ تاریخی که هر برگی از آن گواه روشنی بر موجودیت حکام ظالم و ستمگری است که در دوره حکمرانیشان، کارنامه سیاهی از خود بهجا گذاشتهاند.
امروزه نیز با وجود آنکه ظاهرا نظام مردمسالار و حکومت مردم بر مردم در افغانستان استقرار یافته است، عدالت اجتماعی، مشارکت ملی، توازن در قدرت سیاسی، تقسیم عادلانه منابع و ثروت ملی، سهیمسازی همگانی در شبکههای ملی اقتصاد و انرژی و … هنوز هم به آن شکلی که لازم و شایسته یک ملت آزاد و باورمند به مردمسالاری است، صورت واقعی نیافته است.
هر از گاهی نمونههایی از بیعدالتی در کشور ظهور میکنند و پرده از ناگفتههای مهمی برمیدارند که روایتگر قصههای تلخ و ویرانگر حقتلفیها درین کشور هستند. اعتراضات و انتقادات رهبران هزاره در سالهای گذشته، شکلگیری گستردهترین حرکتهای مدنی و سرکوب آنها به بدترین شکل ممکن، حذف اقوام دیگر از ساختار قدرت، محرومسازی تعمدی مناطقی از کشور از پروژههای کلان انکشافی، تقسیمبندی ناعادلانه بودجه و دهها مورد دیگر، همه گویای اوضاع و احوال جاری در کشور هستند و گواهی بر تمامیتخواهی تباری گروهی خاص.
و اما دلیل اینهمه بیعدالتیها و حقکشیها را فقط و فقط در دو جمله میتوان خلاصه کرد؛ در یک جانب قضیه حکومتهای انحصارگری قرار دارند که همهچیز را برای یک گروه خاص میخواهند انحصار کنند و در سوی دیگر گروههای مردمیای که از سر ناآگاهی و بیمسئولیتی در خصوص احقاق حق خود، آنگونه که شایسته و لازم است وارد میدان دادخواهی نشده و عرصه را برای انحصارگران قدرت، ثروت و منابع ملی خالی گذاشتهاند.
با این حال، بیدارسازی مردم، آگاهیدهی وسیع و لازم از تاریخ گذشته و آنچه بر این مردم گذشته است و تعمیم این آگاهی در لایههای مختلف اجتماعی، یکی از ضروریات مبرم شرایط امروزی است و نقش عمده و بنیادین را در شکلدهی بیداری همگانی بازی خواهد کرد. لازمه اصلی بیداری همگانی و تقویت جنبشهای عدالتخواهی، همانا آگاهی تمام اقشار اجتماعی و بهخصوص نسل جوان امروزی می باشد که حس مسئولیتپذیری نسبت به سرنوشت کنونی شهروندان همسرنوشت و ادای دین نسبت به نسلهای آینده را در اذهان مردم بیدار خواهد کرد. آنگاه است که نیروی عظیم و بیپایان مردمی، جنبشهای اعتراضی عدالتخواهی را بسان موج خروشان و توقفناپذیر تقویت کرده و راه را برای گرفتن آنچه استحقاق آن را دارند هموار خواهد ساخت.
جنبشها و حرکتهای بزرگی که تا کنون بر محور خواستهای مردم و دفاع از حقوق آنان شکل گرفتهاند نیز با آنکه تا این جای کار درخشش خیرهکنندهای داشتهاند و موج بزرگی از بیداری را آفریدهاند، میبایست در کنار ادامه مبارزات حقطلبانه و دادخواهانه، بخشی از انرژی خویش را صرف آگاهیدهی و بیدارگری در میان لایههای مختلف جامعه به مصرف برسانند تا بیشتر از پیش به تقویت پشتوانه مردمی خویش متکی و مطمئن گردند و در جایگاه مطالبهگر حقوق مردم، از قدرت و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار گردند. یقینا، رسیدن به پیروزی و موفقیت در احقاق و اعاده حقوق مردم، با در کنار داشتن تمام مردم از گروههای مختلف، بهسان طی کردن راه صدساله در یک شب، تسهیل خواهد شد و بدینگونه، هم کاری ماندگارتر در تاریخ این سرزمین به ثبت خواهد رسید و هم زمینه و امکان این که شهروندان کشور در سایه عدالت در کنار یکدیگر زیست مسالمتآمیزتری داشته باشند، تقویت خواهد گردید.
30 نوامبر 2024
1 دسامبر 2024
21 نوامبر 2024
9 نوامبر 2024