10 می 2020  
 سلیمان احمدی  

بیداری مردمی و حمایت از حرکت‌های دادخواهانه؛ لازمه و ضرورت تامین عدالت

بیداری مردمی و حمایت از حرکت‌های دادخواهانه؛ لازمه و ضرورت تامین عدالت

برگه­‌های تاریخ بشر، آکنده است از خیزش­‌های عظیم مردمی‌­ای است که در آن توده­‌های مردمی با آگاهی و سپس بیداری، با هم به­‌پا خواسته و  توانسته­‌اند با توان و نیروی مردمی یک­‌پارچه و متحد بر دیکتاتورترین حکومت­‌های جهان فایق آمده و به خواسته­‌های مدنی و  مطالبات برحق­‌شان دست یابند.

افغانستان نیز در زمره کشورهایی قرار دارد که با یک نگاه به تاریخ تاریک آن، به عمق بی‌­عدالتی‌­ها، نابرابری‌­ها، حق‌کشی‌­ها، در محرومیت نگهداشتن‌­ها، انحصارگرایی‌­ها، برتری‌­جویی‌­ها، سرکوب­ها، قتل­‌عام­‌ها، قدرت­‌طلبی‌­ها و سیاست حذف و نادیده­‌گیری، می­‌توان پی برد؛ تاریخی که هر برگی از آن گواه روشنی بر موجودیت حکام ظالم و ستم‌گری است که در دوره حکمرانی‌­شان، کارنامه سیاهی از خود به­‌جا گذاشته­‌اند.

امروزه نیز با وجود آن‌که ظاهرا نظام مردم­‌سالار و حکومت مردم بر مردم در افغانستان استقرار یافته است، عدالت اجتماعی،‌ مشارکت ملی، توازن در قدرت سیاسی، تقسیم عادلانه منابع و ثروت ملی، سهیم­‌سازی همگانی در شبکه­‌های ملی اقتصاد و انرژی و … هنوز هم به آن شکلی که لازم و شایسته یک ملت آزاد و باورمند به مردم­‌سالاری است، صورت واقعی نیافته است.

هر از گاهی نمونه­‌هایی از بی‌­عدالتی در کشور ظهور می­‌کنند و پرده از ناگفته­‌های مهمی برمی­‌دارند که روایت­‌گر قصه­‌های تلخ و ویرانگر حق‌‌تلفی­‌ها درین کشور هستند. اعتراضات و انتقادات رهبران هزاره در سال­‌های گذشته، شکل­‌گیری گسترده‌­ترین حرکت­‌های مدنی و سرکوب آن­‌ها به بدترین شکل ممکن، حذف اقوام دیگر از ساختار قدرت، محروم­‌سازی تعمدی مناطقی از کشور از پروژه­‌های کلان انکشافی، تقسیم‌­بندی ناعادلانه بودجه و ده­‌ها مورد دیگر، همه گویای اوضاع و احوال جاری در کشور هستند و گواهی بر تمامیت­‌خواهی تباری گروهی خاص.

و اما دلیل این­‌همه بی‌­عدالتی­‌ها و حق‌­کشی‌­ها را فقط و فقط در دو جمله می­‌توان خلاصه کرد؛‌ در یک جانب قضیه حکومت­‌های انحصارگری قرار دارند که همه‌چیز را برای یک گروه خاص می­‌خواهند انحصار کنند و در سوی دیگر گروه­‌های مردمی‌­ای که از سر ناآگاهی و بی‌­مسئولیتی در خصوص احقاق حق خود، آن‌گونه که شایسته و لازم است وارد میدان دادخواهی نشده و عرصه را برای انحصارگران قدرت، ثروت و منابع ملی خالی گذاشته­‌اند.

با این حال، بیدارسازی مردم، آگاهی‌­دهی وسیع و لازم از تاریخ گذشته و آن‌چه بر این مردم گذشته است و تعمیم این آگاهی در لایه‌­های مختلف اجتماعی، یکی از ضروریات مبرم شرایط امروزی است و نقش عمده و بنیادین را در شکل‌­دهی بیداری همگانی بازی خواهد کرد. لازمه اصلی بیداری همگانی و تقویت جنبش‌­های عدالت‌­خواهی، همانا آگاهی تمام اقشار اجتماعی و به­خصوص نسل جوان امروزی می باشد که حس مسئولیت­‌پذیری نسبت به سرنوشت کنونی شهروندان هم­‌سرنوشت و ادای دین نسبت به نسل­‌های آینده را در اذهان مردم بیدار خواهد کرد. آنگاه است که نیروی عظیم و بی­‌پایان مردمی، جنبش­‌های اعتراضی عدالت­‌خواهی را بسان موج خروشان و توقف­‌ناپذیر تقویت کرده و راه را برای گرفتن آن‌چه استحقاق آن را دارند هموار خواهد ساخت.

جنبش‌­ها و حرکت‌­های بزرگی که تا کنون بر محور خواست‌­های مردم  و دفاع از حقوق آنان شکل گرفته‌­اند نیز با آن‌که تا این جای کار درخشش خیره‌­کنند­ه‌ای داشته‌­اند و موج بزرگی از بیداری را آفریده­اند،  می‌بایست در کنار ادامه مبارزات حق­‌طلبانه و دادخواهانه، بخشی از انرژی خویش را صرف آگاهی­‌دهی و بیدارگری در میان لایه‌­های مختلف جامعه به‌ ­مصرف برسانند تا بیشتر از پیش به تقویت پشتوانه مردمی خویش متکی و مطمئن گردند و در جایگاه مطالبه­‌گر حقوق مردم، از قدرت و تاثیرگذاری بیشتری برخوردار گردند. یقینا، رسیدن به ‌پیروزی و موفقیت در احقاق و اعاده حقوق مردم، با در کنار داشتن تمام مردم از گروه­‌های مختلف، به­‌سان طی کردن راه صدساله در یک شب، تسهیل خواهد شد و بدین­‌گونه، هم کاری ماندگارتر در تاریخ این سرزمین به ثبت خواهد رسید و هم زمینه و امکان این که شهروندان کشور در سایه عدالت در کنار یکدیگر زیست مسالمت­‌آمیزتری داشته باشند، تقویت خواهد گردید.