19 دسامبر 2023  
 محمدزمان احمدی  

آزادی؛ راهی به سوی روشنایی

آزادی؛ راهی به سوی روشنایی

آزادی مفهوم قشنگی است که یاد کردن از آن حس ”رهایی“ و ”پرواز“ را در ذهن تزریق می‌کند. در پهنه هستی، هر موجود زنده و دارای روح، اشتیاق شدیدی به داشتن آزادی و زندگی به دور از ”قید و بند“ دارد و هرگز نمی‌خواهد ”اراده و اختیار“ اش را به دیگری واگذار نماید. انسان‌ها اما در جایگاه ”اشرف مخلوقات“ و گل سرسبد آفرینش که حتی تا مقام ”خلیفه خدا در روی زمین“ نیز می‌رسند، رهایی و آزادی را بیشتر از هر پدیده دیگری، بها می‌دهند و در زندگی خود آن را تمنا دارند.

تاریخ چند هزار ساله بشر، آکنده از روایت‌های دردناک استعمار، استثمار، برده‌داری، بهره‌کشی و سلطه مطلق انسان بر انسان است؛ امری که با روح آفرینش در تضاد و تناقض کامل قرار دارد و تاریخ بشر را لکه‌دار کرده است.

در دنیای مدرن، تلاش‌های بی‌حد و حصری در مسیر تامین و تضمین آزادی انسان‌ها انجام یافته و میکانیزم‌های حقوقی زیادی نیز  ایجاد شده‌اند که بدون تردید، نقش بسیار تاثیرگذاری در بهبود ”حق آزادی“ برای انسان‌ها به همراه داشته است.

در کنار اعلامیه جهانی حقوق بشر، اعلامیه حقوق بشر اسلامی، مصوب سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاری‌های اسلامی کنونی) یکی از مهم‌ترین ابتکاراتی است که کشورهای اسلامی همگام با دنیا، در جهت نهادینه ساختن ارزش‌های حقوق بشری در جهان اسلام به سرانجام رسانیده است.

بند الف ماده یازدهم اعلامیه حقوق بشر اسلامی صراحت می‌دهد که: ”انسان آزاد متولد می‌شود و هیچ احدی حق به بردگی کشیدن یا ذلیل کردن یا مقهور کردن یا بهره کشیدن یا به بندگی کشیدن او را ندارد، مگر خدای تعالی.“

در بند ”ب“ این اعلامیه چنین آمده است: ”استعمار به انواع گوناگونش و به اعتبار این که بدترین نوع بردگی است، شدیدا تحریم می‌شود و ملت‌هایی که از آن رنج می‌کشند، حق دارند از آن رهایی یافته و سرنوشت خویش را تعیین کنند. همه دولت‌هاو ملل نیز موظف‌اند از این گروه در مبارزه علیه نابودی هر استعمار و اشغال یاری نمایند. همه ملت‌ها نیز حق حفظ شخصیت مستقل و سلطه خود بر منابع و ثروت‌های طبیعی را دارند.“

 بر مبنای این اعلامیه که به امضای تمامی کشورهای اسلامی نیز رسیده و مفاد آن پذیرفته شده است، کشورهای اسلامی می‌بایست در کنار سایر موارد یادشده، اصل مهم آزادی را برای تمامی شهروندان خویش رعایت کرده و در همه حوزه‌های زندگی آن را محترم بشمارند.

اما آنچه در عمل تجربه می‌شود،  نشان می‌دهد که کشورهای اسلامی در کنار آنکه نسبت به سایر کشورها به خصوص دنیای غرب، مشکلات سیاسی و خشونت‌های گسترده‌ای را دارند، در اکثر موارد با مفهوم آزادی به معنای کامل و واقعی آن نیز بیگانه‌اند و یا آن‌گونه که باید، ارزش و احترامی به آن قایل نیستند.

دین اسلام در جایگاه آخرین و کامل ترین دین آسمانی، تمامی انسان‌ها را از هر لحاظ برابر دانسته و اعمال هرگونه تبعیض و نارواداری را ناجایز دانسته است. ازین‌رو، هیچ شهروند و یا کتله انسانی نباید به دلیل تعلقات و وابستگی‌های قومی، نژادی و یا حتی مذهبی، مورد تبعیض، برخوردهای دوگانه و حذف و نادیده‌انگاری قرار گرفته و از حقوق حقه خود محروم گردند.

مشارکت سیاسی و عدالت اجتماعی اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین اصولی هستند که می‌بایستی در جامعه اسلامی مورد توجه ویژه قرار گیرند. برین مبنا، همه شهروندان حق دارند به طور شایسته و مناسب، در سرنوشت سیاسی خویش سهم باشند  تا هم بتوانند در انتخاب زعیم و حاکم جامعه نقش داشته و اراده خویش را تمثیل نمایند و هم خود بتوانند در قدرت و سیاست مشارکت داشته باشند. برجسته‌سازی مفاهیم ”خود“ و ”دیگری“ در هر جامعه‌ای به خصوص در جامعه اسلامی، به معنای غیریت‌سازی آشکار است و پیامد آن در کوتاه‌مدت و درازت‌مدت، فرصت‌سازی برای عده‌ای از مردم و فرصت‌سوزی برای عده دیگری است. زمانی که شرایط طوری رقم بخورد که برایند آن سلب فرصت‌های برابر از عده‌ای از شهروندان است که در حقیقت محرومیت آنان از اصل آزادی در استفاده از فرصت‌ها در حوزه‌های مختلف زندگی است.

بگونه مثال اگر بخشی از جمعیت یک سرزمین به دلیل معیارهای مشخصی که از سوی بخش دیگری که بر منابع قدرت سلطه دارند، به عمد از دسترسی به خدمات عامه، اشتغال در ادارات دولتی، استفاده از منابع طبیعی و اقتصادی کشور، محروم شوند، آزادی این دسته از مردم از آنان گرفته شده و برابری همگانی از میان رفته است.

آزادی در برگزاری تجمعات و اعتراضات، آزادی در بیان و ابراز نظر و عقیده و فراهم‌آوری محیط و فضای بدون محدودیت‌های افراط‌گرایانه در حوزه‌های فرهنگ، هنر و ادبیات، امری است که جامعه را به سوی توسعه، روشن‌گری و زندگی مسالمت‌آمیز حرکت می‌دهد و از آن‌سو، زمینه‌های خشونت‌ورزی، غیریت‌سازی و سیاست حذف و خود برترانگاری را از جامعه برمی‌چیند.

در نهایت اینکه، آزادی جایگاه بلندی در اندیشه مبارزین و عدالت‌خواهان در درازنای تاریخ بشریت داشته است. نلسون ماندلا؛ قهرمان مبارزه با تبعیض نژادی، با این باور که ”حرکت ما به سمت آزادی غیر قابل بازگشت است و نباید اجازد دهیم ترس سد راهمان شود“،  سال‌های زیادی در زندان گذراند و در فرجام کار لذت پیروزی را در فضای آکنده از آزادی چشید. او حتی ”مرگ برای آزادی“ را در آرمان‌های خویش تعریف کرده و گفته بود: ”ارمان برخورداری از جامعه‌ای آزاد و طرف‌دار برابری را گرامی داشته‌ام. این آرمانی است که امیدوارم برایش زندگی کنم و به آن دست‌یابم. اما اگر لازم باشد، این آرمانی است که آماده‌ام برای آن بمیرم.