صنایع دستی از دیر زمانی است که زنان بامیان را به خود مصروف نگهـداشته اسـت و در روزهای دشـوار زندگی و تـنگدسـتی به اقتصاد خانوادهها کمک کرده و پابهپای مردم بامیان تا زمان ما دست اقتصاد مردم را گرفته است و روزها و شـبهای سـرد و گرم را یکجا با مردم بامیان زنده مانده است.
مردم بامیان که معیشتشان از درک زراعت و مالداری بود و بدون مالداری شاید هیچ خانهای در بامیان نبودی و از پشم مالداری نیازهای خانه برآورده میشد و از پوشاک گرفته تا فرش… و بقیه تولید صنایع دستی به بازار فروخته میشد و از آن دیگر نیازمندیهای خانواده تامین میشد و از این لحاظ مردم بامیان زندگی ساده را به سر میکردند.
در وقت فراغت مردم بامیان به دم و دمبوره دست میبردند که گاه دل ناشاد را با نواختن دمبوره شاد میکردند و گاه با تار دمبوره از نا مردیهای روزگار شکایت میکردند و غمهای درونی را هم صدا با دمبوره فریاد میکشیدند. جدا از دمبوره، محفلهای شادی دیگری نیز با دایره و چنگ و دیگر ابزار موسیقی محلی برپا میشد و اشتراک کنندگان با شیوههای گوناگون به بازیهای محلی ادامه میدادند.
بامیان با داشــتن هنــرهای بومی ناب و تولید صــنایع دستی بینظیر، چنــدسـال پیش از ســوی ســازمان علــمی و فــرهنگی ســازمان ملل (UNESCO) در شـبکه شــهرهای خــلاق جهان پذیرفته شد. انتظار میرفت که قبول شدن بامیان به عنوان یکی از شهرهای خلاق جهان دریچه تازهای را برای مردم باـمیان باز کند تا از این طریق بتوانند به صورت بهتر این دو پدیده فرهنگی را به جهان نشان دهند و برای صنایع دســتی بازار جهانی پیدا نـمایند. در کــنار رونق بیشتر صنایع دستی و رشد و نگهداشت هنرهای بومی توقع دیگری هم به نظر میرسید مانند توجه جهانی به بامیان از نگاه بازسازی و رشد صنعت گردشگـری در این ولایـت که چنـدان امــر ســاده نیست، زیــرا راههــای مواصلاتی منتهی به بامیان ناامن است و خدمات حمل و نقل هوایی نیز با محدودیت بسیاری مواجه است، چیزی که رشد صنعت گردشگری را در بامیان عقیم میســازد. با این وجود تا کــنون از این عنوان به درستی استفاده نشده است.
برعلاوه، بامـیان با داشـتن مـیراث فرهنگی کمنظیر مانند تندیسهای بودا، شهرهای تاریخی ضحـاک و غلغله، پارک ملی بند امیر و دیگر آثار باستانی به عنوان اولین پایتخت فـرهنگی سارک در سال 2015 شناخته شد که از این جهت هم امید بازسازی بامـیان در ذهنها تداعی شد، اما در نتیجه اثری از بازسازی دیده نشد.
از آمـدن اسلام در افغانستان بدینسو، بامیان از نظر میافتد و هر روز محروم و محرومتر میشود که در زمان ما از راه ابریشم تنها نامش باقی است، شهر ضحاک ویران میشود، از شهرهای غلغله تنها آوارها پیدا است، تندیس بودا تخریب میشود، آثار باستانی و عتیقۀ بامیان به کشورهای بیرونی قاچاق میشود، بازار صنایع دستی کاهش مییابد، هنرهای محلی در حال نابود شدن است و هـر روز فقر دامنگیر مردم میشود.
باآغاز شدن دور جدید حکومتداری در افغانستان و با وجود سرازیر شدن میلیاردها دالر از کمکهای جهانی در افغانستان باز هم هیچ تغییری در زندگی مردم بامــیان رونما نگـردید و فــقر و تنگدستی، پای زنان و کودکان بامیانی را هر روز بیـشتر از دیــروز به طرف کارهای شاقه میکشاند.
هـنوز هم راههای مواصلاتی بامیان ناامن است، سرک گردندیوال اعمار نگردیده است، دهلیز شمال به جنوب وصل نشده است؛ از برق هیچ خبری در بامیان نیست، خدمات صحی ناکافی اسـت، دسترسی به خدمات تعلیمی دشوار است، برای محصول زراعتی بامـیان بازار نیست، مالداری را تغییر شرایط اقلیمی به صورت جدی تهدید میکند.
در زمان انتخابات نامــزدان به بامیان میآیـند و وعــدههای سرخرمنی تحویل مردم میدهند و بعد از برنده شدن در انتخـابات نیمنگاهی هم به بامیان نمیکنند. عبدالله عبدلله، رئیـس شورای مصاحله ملی به بامیان آمد وبه مردم مژده داد که برنده شـدن وی نقطه پایان بدبختی مردم بامیان است و گفت که مشـکل کوچــیها را بــرادرانه حل میکند، سرک گردن دیوال را اعمار میکند، دهلیز شمال و جنوب وصل میشود و مکتبهای معیاری در بامیان میسازد. اشرف غنی رئیسجمهور هم هم به مـردم وعــدۀ حل معـضل کوچـیها را داد و گـفت که مــردم منـاطـق مرکزی از زندان طبیعت رها میگردند و هزار وعده دیگر تحویل مردم بامیان داد.
با این وجود تا کنون تمام مشکلات سر جایش باقی است و هیچ وعده آنان عملی نـشده که هیچ، حـتا وضعیت بامیان بدتر هم شده و فقط آثار وعدههای نامزدان پیشین انتخابات ریاستجمهوری و سران حکومت فعلی را میتوان در آرشیف رسانهها پیدا کرد. این یعنی پایان محرومیت بامیان به رغم ظرفیتهای موجود در آن هنوز مشخص نیست.
31 ژانویه 2025
11 مارس 2025
25 ژانویه 2025
9 نوامبر 2024