20 فوریه 2020  
 ستاگیدیا  

تنش‌های اخیر کشورهای همسایه و آمریکا؛ صلح افغانستان را به کجا خواهد کشید؟

تنش‌های اخیر کشورهای همسایه و آمریکا؛ صلح افغانستان را به کجا خواهد کشید؟

افغانستان در شرایط فعلی اوضاع و احوالات نامناسبی را نسبت به مسایل سیاسی چند مدت اخیر سپری می‌کند؛ صلح طالبان با دولت و ملت، انتخابات ریاست جمهوری جنجال‌برانگیز و دودستگی میان عبدالله عبدالله و محمد اشرف غنی عملن بالای پروسه صلح و انتخابات تاثیرات منفی­ای را گذاشته است. به باور آگاهان مسایل سیاسی؛ صلح زمانی به‌وجود می­آید که در قدم نخست ایجاد تفاهم میان حکومت، مردم و سیاسیون در اولویت کاری حکومت قرار گیرد تا از این طریق طرف­‌های درگیر و سیاسیون بتوانند به اجماع ملی برسند و با اهمیت دادن به توافق صلح، با روحیه­ ملی، هدف مشخص، پلان و برنامه‌های همه‌شمول؛ حکومت، سیاسیون و احزاب سیاسی را با طرحی اجمالی از سوی دولت و ملت افغانستان به پای میز مذاکره با طالبان بکشاند. اما؛ متاسفانه طالبان، حکومت، سیاسیون، شرکا و رقبای بین‌­المللی در افغانستان، صلح را در انحصار خود گرفته‌اند. صلح طالبان با حکومت افغانستان حداقل با دو عامل مهم مطالعه و بررسی می‌شود:

1- عامل خارجی:

تا اکنون مذاکرات صلح با طالبان در کشورهای خارجی و همسای­گان افغانستان است. کشورهای بیرونی در زمینه­ رقابت برای تامین منافع کشور­شان بر علیه هم از خاک افغانستان استفاده می‌کنند. ما در این این­جا می‌­توانیم پاکستان و آمریکا را به عنوان مهم­ترین عوامل خارجی در راستای تامین صلح افغانستان قلمداد کنیم، دو کشور مهم، ه‌م­پیمان، با دو رویکرد متفاوت که در قبال منافع کشور­شان در سیاست روز افغانستان نقش عمد‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌­ای را بازی می‌کنند. پاکستان که به­ عنوان بانی اصلی طالبان در منطقه شناخته می‌­شود. به­ نقل از بی­نظیر بوتو «درشکل‌گیری طالبان، پاکستان تنها نبوده است؛ نقش سفیر انگلیس و آمریکا تاثیر مستقیم داشته است.» دراین راستا می­توان گفت: پاکستان یگانه کشوری است که دست باز در مسایل سیاسی و اجتماعی افغانستان تا امروز را داشته و حمایت آشکار پاکستان از طالبان در لانه­‌های امن تروریستی و پنهان در آن کشور تا فرستادن آنان به خاک افغانستان در طی 19 سال اخیر، نشان دهنده­ بی‌­ثباتی این کشور در زمینه­ مذاکرات صلح افغانستان و خواست منافع سیاسی پاکستان است.

محصول پاکستان در طی 19 سال اخیر؛ پرورش تروریستان به‌وسیله اندیشه­ طالبانی بوده است که این  اندیشه حداقل از دو منبع سرچشمه می­‌گیرد:

1- سنت ها و باورهای قبایل پشتون

2- تعالیم و باورهای مکتب دیو بندی هند

نقش جمعیت العلمای دینی را نمی­‌توان در شکل­‌گیری و حمایت­‌های سیاسی و فکری از طالبان، نادیده گرفت. بیش­تر طالبان علوم دینی اهل سنت که اینک از رهبران این جنبش هستند؛ در مدارس مربوط به جمعیت العلماء تحصیل کرده‌­اند. ارتباط فکری طالبان با آموزه­‌های دینی مکتب دیوبندی، از طریق این جمعیت به انجام رسیده است. پس پاکستان نقش بارز و موثری را در راستای ایجاد صلح با طالبان دارد. اگر اراده­ و تصمیم بی­دریغ پاکستان برای آوردن صلح در افغانستان وجود داشته باشد؛ پاکستان با استفاده از جمعیت العلماء، نقش سیاسی و فکری طالبان را در قبال افغانستان تغییر داده و این گروه را برای ایجاد صلح وادار می‌­سازد. این امر تنها می‌­تواند یکی از منابع طالبانی را در افغانستان مهار سازد. اما؛ بخشی از طالبانی که با سنت­‌ها و باورهای قبیله‌ پشتون­‌ها اجین شده است؛ مهار و کنترل آن­‌ها ناممکن به‌نظر می رسد.

در ادامه، آمریکا که به عنوان شریک استراتیژیک افغانستان به حساب می­‌آید؛ در تشکیل دولت طالبان نقش اساسی­ای را بعد از پاکستان دارد تا از طریق افغانستان نفت و تیل آسیای­ میانه را به پاکستان و از آن­جا به کشور­شان انتقال دهد. آمریکا بعد از حادثه 11 سپتمبر به بهانه محو و نابودی القاعده و تروریستان در افغانستان حضور نظامی یافت و به نظر می‌رسد که آمریکا طی 19 سال حضور در افغانستان، در قبال طالبان ناکام بوده است. این امر نشان دهنده­ بی­‌توجهی به صلح در افغانستان و تبیین کننده­ حمایت مستقیم از طالبان است. افغانستان در تاریخ معاصر خود شاهد رقابت دو کشور برای سب منافع بیشتر بوده است؛ یکی انگلیس و دیگری روسیه که کارنامه‌­های هر دو کشور در قبال افغانستان مشخص است. به‌خصوص کشور روسیه که پلان، طرح و سیاست­گذاری توسعه‌ای را در کشور داشت و آن را نیز عملی کرد. بعد از آن در افغانستان چندین کشور با منافع متفاوت وارد سیاست­گذاری این کشور شدند که در نتیجه، هیچ یک از این سیاست­گذاری‌ها به‌نفع ملت و مردم افغانستان نبوده، بلکه به ضرر این کشور تمام شده است. اخیرا تنشی که میان آمریکا و ایران در عراق به‌وجود آمد؛ زمینه­ مذاکرات صلح در افغانستان را مختل ساخت. طالبانی که وابسته به ایران و آمریکاست به‌صورت چندبعدی مورد حمایت قرار می‌­گیرند. به گفته­ کارشناسان مسایل سیاسی؛ دلیل سقوط هواپیمای آمریکایی در غزنی، شلیک موشک توسط طالبان تحت حمایت ایران بوده است. این امر نشان دهنده­ تشدید تنش‌ها میان امریکا و ایران است. بنابراین، می‌توان گفت، تا زمانی­‌که پایگاه­‌های نظامی آمریکا در افغانستان هم­چنان باقی بماند؛ ایران طالبان را در افغانستان مورد حمایت خود قرار خواهد داد.

2 – عامل داخلی:

در عامل داخلی؛ احزاب سیاسی، سیاسیون و حکومت شامل هستند. سیاسیون و بازیگران سیاسی در افغانستان، رفتار قابل پیش­بینی‌­ ندارند. رفتار سیاسی قابل پیش­بینی برای حفظ ثبات ضروری است. سیاست برای نخب­گان قدرت­مند در افغانستان یعنی تلاش برای زنده ماندن؛ در تلاش برای زنده ماندن باید قدرت داشت. به این منظور که منابع قدرت را از چنگ رقیبان بیرون آورد. بازیگران سیاسی ثبات و نظم جامعه را برهم زده و برای به‌­دست­‌آوردن قدرت از هر راهی تلاش دارند تا بتوانند منابع قدرت را در دست گیرند. دخالت این بازیگران سیاسی در امور حکومت درسال­‌های اخیر بیش­تر بوده و نوع تقسیم حکومت هم مبتنی بر قدرت بازیگران سیاسی رقم خورده است، زیرا آنان برای بی‌­نظم ساختن کشور و برای دستیابی به قدرت نیازمند منبعی بزرگ­‌تر می­‌باشند.

 از سوی دیگر بیش­تر سیاسیون در افغانستان برای حفظ قدرت­‌شان، از طالبان برای نابودی رقیب و برای به‌دست آوردن قدرت بیش­تر در درون نظام حمایت می­‌کنند. این عمل برای بی‌­نظمی داخلی، جنگ، ترور و انتحاری در شهرها و ولایات بسیار موثر و قابل توجه بوده است. در چنین شرایطی که نیازمندی به صلح واقعی در کشور بیشتر از هرچیز دیگری احساس می‌گردد، سیاسیون باید پلان سیاست­‌گذاری خود را مبتنی بر منافع ملت و مردم قرار بدهند. تا زمانی­که بازیگران سیاسی شیوه­ سیاست قابل پیش­بینی مبتنی بر منافع ملت را در پیش نگیرند، زمینه­‌های ایجاد اجماع ملی به چالش کشیده خواهند شد.

عامل تاثیرگذار دیگر در زمینه­ مذاکرات صلح، دو دستگی میان عبدالله عبدالله و محمداشرف­غنی یعنی شرکای 50% فیصدی در حکومت وحدت ملی می‌­باشد. در هفته­‌های گذشته، در قدم نخست ما از طریق رسانه­‌ها شاهد جنجالی شدن مذاکرات صلح حکومت با طالبان بوده‌­ایم. خواست طالبان برای کاهش خشونت و خواست حکومت افغانستان برای آتش‌بس، جنجال­‌ه‌ایی را میان حکومت و طالبان به­‌وجود آورد. پس از آن، دودستگی میان رهبران حکومت ملی را به‌میان آمد؛ به‌گونه‌ای که غنی تاکید بر آتش‌بس و عبدالله طرفدار صلح کامل و بدون پیش‌شرط با طالبان بود. این‌ امر جنجال­‌ها و تنش‌ها را در رهبری حکومت ملی را رقم زد و زمینه­ انجام مذاکرات صلح با طالبان را به چالش کشید. به باور نگارنده، افغانستان در شرایط کنونی اگر نتواند به یک اجماع ملی برسد، صلح واقعی را در کشور تجربه نخواهیم کرد. تامین صلح واقعی زمانی امکان­‌پذیر است که دولت و ملت با عزم راسخ و با قوت فولادین درکنار هم بایستند و دست یک­دیگر را به‌گرمی بفشارند.