11 آگوست 2021  
 حبیب‌الله محمدی  

نقش معارف در رشد و تقویت گفتمان انتقادی در راستای دست‌یابی به توسعه (5)

نقش معارف در رشد و تقویت گفتمان انتقادی در راستای دست‌یابی به توسعه (5)

آن‌چه مهم است، تاثیر مثبت تعلیم و تربیت انتقادی در روند توسعه سیاسی و جامعه‌پذیری سیاسی می‌باشد، پیوند بین نظام آموزشی و نظام سیاسی امری نیست که جدیداً مورد توجه قرار گرفته باشد. به عنوان مثال، افلاطون و ارسطو در مورد تاثیر متقابل این دو نهاد اجتماعی مباحث مفصلی را مطرح نموده‌اند. در واقع، فیلسوفان و عالمان اجتماعی بر این نظر متفق‌القولند که آموزش و پرورش رسمی، هم توسط نظام سیاسی تعیین و مشخص می‌شود و هم خود تعیین‌کننده نظام سیاسی است. به عبارت دیگر، همواره دو سوال اصلی مطرح است: آموزش و پرورش تا چه اندازه مشارکت در فعالیت‌های سیاسی را ترجیح می‌دهد؟ و تا چه اندازه نظام سیاسی، نظام آموزشی را تحت تاثیر و کنترل دارد؟

کلمن، بهترین تعبیر را در رابطه به مکتب و دولت دارد. به تعبیر کلمن، هرچه که در دولت است در مکتب هم هست و هرآن‌چه را که می‌خواهید در دولت وارد کنید، باید در مکتب نیز وارد کنید. محققان تاثیر آموزش و پرورش بر نظام سیاسی (هم به‌عنوان ابزار کنترل و مشروعیت‌بخشی و هم به‌عنوان منبع باالقوه ناخوشنودی سیاسی) را تایید می‌کنند ،اما صرف‌ نظر از این نگرانی‌های سیاسی در مورد آموزش و پرورش و سیاست، نگرانی دیگری نیز در مورد رابطه بین آموزش و پرورش و توسعه سیاسی وجود دارد.

اندیشه توسعه سیاسی نیز مانند دیگر مفاهیم مربوط به توسعه، بسیار وسیع و عام بوده و به آسانی قابل تعریف نیست. به اعتقاد کلمن، توسعه سیاسی عبارت است از «نوعی فراگیری ناشی از جست‌وجوی آگاهانه توانایی سیاسی به منظور نهادی‌ساختن الگوهای انسجام و الگوهای مشارکت و توزیع منابع.»

مفاهیم کلیدی در تعریف کلمن، مفاهیم انسجام و مشارکت هستند. انسجام مربوط می‌شود به توانایی جامعه برای ایجاد وحدت و یگانگی در بین مردم که مفهوم هویت ملی  را سبب می‌شود. مفهوم مشارکت سیاسی نیز تا حدودی زیادی بدیهی و روشن است. در این زمینه فرض اساسی این است که جامعه‌ای واجد شرایط بسیج سیاسی ( نظیر شرکت در انتخابات، علاقه‌مندی به مطالب سیاسی و پیگیری امور سیاسی) نسبت به جامعه‌ای که در آن مردم از لحاظ سیاسی غیر فعال هستند، برتری و رجحان دارد.

سوال اصلی در این زمینه این است که نظام آموزشی تا چه اندازه در انسجام و مشارکت سیاسی نقش دارد و تاثیر ساختار اجتماعی بر رابطه بین نظام آموزشی با انسجام و مشارکت سیاسی چیست؟ خوش‌بینی مربوط به تاثیر آموزش و پرورش بر توسعه سیاسی همراه است با خوش‌بینی در مورد تاثیر آموزش و پرورش بر رشد اقتصادی. این خوش‌بینی، ناشی از اعتقاد به این امر است که تمامی نظام‌های آموزشی به نسل‌های آتی، ارزش نظم سیاسی را یاد می‌دهند.

ولی متاسفانه سیستم نظام آموزشی کشور از نوع سیستم بسته می‌باشد، و این نوع سیستم جلو رشد افکار سیاسی در دانش‌آموزان را می‌گیرد. در سیستم بسته، همه‌چیز به دانش‌آموزان تلقین م‌یشود و آنان مطابق ایدئولوژی و افکار نظام حاکم، آموزش داده می‌شوند و آزادی افکارشان سلب می‌گردد. متاسفانه این موضوع به بی‌نظمی جامعه کمک می‌کند. بنابراین، جهت بیرون‌رفت از چنین وضعیتی، سیستم آموزشی باید نقش انتقادی را داشته باشد، معلمین و دانش‌آموزان باید به‌عنوان فعالان و روشن‌فکران سیاسی نقش خود را داشته باشند و این امر بدون گفتمان انتقادی مسیر نمی‌شود. در رابطه به اهمیت تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان، و اهمیت آموزش و پرورش در راستای رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و نقش آموزش و پرورش در تامین صلح و امنیت در کشور، باید گفت که آموزش و پرورش، مسئول آموزش و انتقال ارزش‌هایی نظیر تساهل و تسامح، احترام به حقیقت، عدالت و شأن انسانی است تا بتواند وجود خود را توجیه نموده و بقای جامعه را تضمین کند. به علاوه، از این ارزش‌ها برای جهت‌دهی رفتار سیاسی استفاده باید شود. به گفته‌ی مارشال، آموزش و پرورش نه یک حق شهروندی بلکه یک وظیفه و یک تکلیف است. شهروندان برای شناخت حقوق خویش و استفاده از آن، باید از آموزش و پرورش برخوردار باشند. پس کسب آموزش و پرورش یک وظیفه و یک تکلیف است، زیرا آموزش و پرورش ابزاری است برای فهم حقوق و هم‌چنین تکالیف شهروندی و اجرای این تکالیف و وظایف به نحو مطلوب. نقش نهاد اجتماعی نظیر آموزش و پرورش در شناخت حقوق و تکالیف شهروندی، همان چیزی است که از آن به‌نام تعلیم و تربیت مدنی یا آموزش شهروندی یاد می‌شود. لذا یکی از وظایف مهم آموزش و پرورش، جامعه‌پذیری کودکان، نوجوانان و جوانان می‌باشد و مهم‌ترین بخش آن جامعه‌پذیری سیاسی می‌باشد. جامعه‌پذیری دانش‌آموزان در جریان آموزش ابتدایی و ثانوی از جایگاه خاصی برخودار می‌باشد و تأثیر عمیق بر تحکیم صلح و ثبات، رشد و توسعه کشور دارد. بنابراین، توسعه و رشد کشور وابسته به تعالی در آموزش و پرورش است و بدون توجه به تحول در نظام آموزشی نمی‌توان به امنیت، توسعه و رفاه همگانی دست یافت.  چراکه آموزش رکن مهمی در پیشرفت و تعالی هر جامعه‌ای به شمار می‌‌رود. پس برای دست‌رسی به این اهداف، نهاد تعلیم و تربیت باید نقشی انتقادی داشته باشد و زمینه گفتمان‌های انتقادی را باز نماید.

اهمیت آموزش و پرورش در جهت رشد و توسعه علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن‌قدر مهم است که هیچ فاکتور دیگری به این اندازه مهم نیست، چنان‌چه ما شاهد آن هستیم که کشورهای جهان اول بالاترین میزان از بودجه ملی خود را به آموزش و پرورش اختصاص می‌دهند. بنابراین کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و معارف کشور نیازمند شدیدترین توجه در راستای بیرون رفت از وضعیت کنونی می‌باشد. راه حل بیرون رفت از این وضعیت نامناسب و ریشه‌کن‌سازی فساد اداری در نظام آموزشی کشور، نیازمند به اختصاص بودجه مناسب و توجه زیادی به امر تحقیق و پژوهش‌گری و تربیت افراد نخبه و متخصص دارد. بدون شک در صورت عدم توجه به این امر مهم، ما نمی‌توانیم امیدوار باشیم که نظام آموزشی کشور راه بهبودی و تعالی را بپیماید و به فاکتورهای توسعه برسد، زیرا توسعه علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی همه وابسته به تعالی نظام آموزش و پرورش است. چون نهاد تعلیم و تربیت از جمله‌ی متغیرهای اصلی توسعه می‌باشد.

با توجه به گفتار فوق، نگارنده معتقد به این است که با توجه به چالش‌ها و مشکلاتی که فراروی نظام آموزشی کشور قرار دارند، نیاز شدیدی به به‌میان آمدن گفتمان انتقادی وجود دارد. در عین حال رسیدن به یک گفتمان انتقادی و پایه‌گذاری یک سیستم آموزشی انتقادی، نیازمند به پژوهش و تحقیق است و تا زمانی که افراد، نخبه، روشن‌فکر و پژوهش‌گر تربیه نشوند، دست‌رسی به یک نظام آموزشی انتقادی و پویا میسر نخواهد بود.

منابع:

– جامعه و سیاست، مایکل راش، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، انتشارات سمت، 1377

– جامعه شناسی، آنتونی گدنز، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشرنی، 1376.

– از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، لارانس کِهور، ویراست فارسی عبدالکریم رشیدیان، تهران: نشرنی، 1381.

– جامعه شناسی آموزش و پرورش، محمد شارع پور – تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، 1387.