18 فوریه 2020  
 ستاگیدیا  

ضرورت ترویج و تقویت فرهنگ مطالعه در افغانستان

ضرورت ترویج و تقویت فرهنگ مطالعه در افغانستان

کتاب دریچه‌ای است به‌سوی جهان شگفت‌انگیز دانش و دانایی و مطالعه راهی است بسیار ساده و عملی برای پرورش استعدادهای خداداد انسان و فراگیری علوم و فنونی که او را در مسیر رشد و تکامل فردی قرار و اجتماعی قرار می‌دهد. اگر مطالعه در زندگی انسان به‌شکل یک عادت درآید و همواره تعقیب شود، ارتباط او با جهان دانش و آگاهی دامنه گسترده‌تری خواهد یافت، زیرا تنها بدین‌طریق است که فراد قادر می‌گردد تا به درک درستی از محیط پیرامون دست یافته و اندیشه خود نسبت به جهان هستی را رشد دهد. اما باید توجه داشت این عادت‌سازی و خلق انگیزه برای مطالعه در انسان، باید از دوران کودکی آغاز گردد تا در جوانی و تا پایان عمر به عادتی ترک‌ناپذیر مبدل گردد.
با آن‌که در سایر کشورهای جهان آمار ساعات مطالعه در میان افراد همه روزه افزایش می‌یابد، در افغانستان اما فقط افراد محدودی را می‌توان یافت که اشتیاقی به کتاب و مطالعه داشته باشد. البته انتظار این را نیز نباید داشته باشیم که شهروندان این کشور یک شبه و به‌یکباره میل به خواندن کتاب و جستجوی دانش پیدا کنند، زیرا افغانستان در طول تاریخ سیاه خود، جز جنگ، ویرانگری و تخریب زیربناهای خود، چیز دیگری را تجربه نکرده است. این جنگ طولانی باعث تمام نابسامانی‌های موجود در نبود راهکارهای مناسب رشد و انکشاف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بوده است. یکی از مشکلات جدی ای که ناشی از گذشته تاریخی سراسر دورد و باروت افغانستان ناشی گردیده است، از میان رفتن زیربناها در بخش آموزش‌و‌پرورش است؛ مردم افغانستان، چندین دهه در گذر و بستر زمان در شرایط جنگی زیسته و از سواد، کتاب و مطالعه بدور مانده‌اند. به همین لحاظ، نسل پساجنگ در این کشور نیز در کودکی به کتاب دسترسی نداشته‌اند.
باید پذیرفت که خانواده نخستین عامل موثر در ایجاد عادت مطالعه در کودکان و نوجوانان به‌شمار می‌رود، اما خانواده‌های جنگ‌زده افغانستان شاید این فرصت را نیافته‌اند که به‌این امر توجه لازم را داشته باشند. اکنون اما شرایط افغانستان دست‌خوش تغییرات بزرگی شده است و حداقل این امکان را مهیا ساخته است که خانواده‌ها بتوانند در زمینه به آموزش‌وپرورش کودکان، جوانان و نوجوانان خود و تشویق و ترغیب آنان به مطالعه و کتابخوانی کاری که از دست¬شان برمی‌آید را انجام دهند. انجام این کار آن‌چنان که تصور می‌شود، سخت و دشوار نیست؛ کافیست پدران و مادرانی که حداقل سوادی برای خواندن کتاب دارند، برای جلب توجه فرزندان‌شان به کتاب، گه‌گاهی که فرصتی می‌یابند، کتابی بگیرند. بدین‌گونه فرزندان خانواده متوجه اهمیت کتاب‌خواندن می‌شوند و کم‌کم با رو آوردن به کتاب، باعث ترویج فرهنگ مطالعه و در نهایت انتقال تاثیرات مثبت آن به اجتماع و جامعه می‌شوند.
در حال حاضر که جمعیت بی‌سوادها در افغانستان به 60 درصد کل نفوس این کشور می رسد، بدیهی است که کتاب‌خوانی و مطالعه نتواند به‌زودی جایگاه خود را بیابد. در کشوری که جنگ‌های دوامدار گریبان‌گیر آن بوده و برای دهه‌ها دروازه‌های مکاتب، مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و تحصیلی‌اش بسته بوده است، یقینا ترویج فرهنگ مطالعه به‌آسانی صورت نخواهد گرفت. با آن‌هم نباید این موضوع را تنها دلیل منطقی برای پذیرش میزان پایین مطالعه در افغانستان دانست. خانواده‌هایی که امروز اکثریت کودکان‌شان را به مکاتب می‌فرستند، در زمینه خرید کتاب برای آنان که بدون تردید نقش موثری در ایجاد تمایل به مطالعه این کودکان می‌گردد کوتاهی می‌کنند.
از سوی دیگر، نظام آموزشی در افغانستان به شدت دچار ضعف در عملکرد است و هنوز به رشدی که باید می¬رسید دست نیافته است.
افغانستان با پشت سر گذاشتن چهاردهه بحران شدید، سرانجام در سال 2001 این فرصت را یافت تا به ایجاد مکاتب در سطح کشور، تامین دسترسی بخشی از کودکان به آموزش رسمی و بازگشایی و تاسیس مراکز آموزشی اقدام کند. این روند که تا کنون همراه با پیشرفت‌های چشم‌گیری ادامه یافته است، با تاسف در زمینه ترویج فرهنگ مطالعه در میان کودکان، نوجوانان و جوانان، موفق نبوده است. به‌همین دلیل تا هنوز فضای اجتماعی نیز برای رشد فرهنگ مطالعه آماده نشده است.
در کنار این عوامل، عامل تاثیرگذار دیگر بر ترویج و گسترش فرهنگ مطالعه، چگونگی کارکرد دانشگاه‌ها و مراکز اکادمیک است. دانشگاه‌ها به¬حیث مهم‌ترین نهادهای علمی جامعه، رشد و تکامل افراد در مسیر دست‌یابی به آگاهی، کسب معلومات و فراگیری علوم، فناوری و دانش هستند. در افغانستان اما دانشگاه‌ها هم پلان و راهکارهای مناسب برای تغییر وضع موجود در زمینه پیشرفت تحصیلی و رشد علمی دانشجویان ندارند، با وجودی‌که تغییر اوضاع در افغانستان تا حد زیادی وابسته به تغییر در ذهنیت‌ها و اندیشه همه شهروندان است؛ چیزی که تحقق آن تنها از طریق مطالعه و کتاب‌خوانی میسر می‌گردد. این امر، ضرورت پلان‌گذاری دقیق و سنجش راهکارهای مناسب در راستای ترویج فرهنگ مطالعه حداقل در میان دانشجویان دانشگاه‌ها و برنامه‌ریزی منظم برای رشد تحصیلی آنان از این طریق را برجسته‌تر می‌سازد، چرا که افزایش آگاهی در میان افراد جامعه بسترهای مناسب برای توسعه کشور در تمامی حوزه‌ها را فراهم می‌آورد.
با توجه به آنچه گفته آمد، جوانان افغانستان در دوران کودکی با مطالعه ناآشنا بوده‌اند و همین امر سبب شده است تا امروزه اکثر آنان با کتاب بیگانه باشند و افرادی بی‌اراده و بی‌هدفی به‌بار آیند که مسیر زندگی خود را گم کرده اند. از میان آنان، تنها تعداد محدودی با درک اهمیت کتاب‌خوانی اقدام به خرید کتاب و مطالعه آن می کنند. این موضوع آنان را در همه‌جا؛ چه در صنف درسی و یا هم در میان جامعه، از سایر دانشجویانی که با ناتوانی در درک و فهم مفاهیم مواجه‌اند و از موفقیت در تحصیل محروم، متمایز می‌سازد.
راه حل‌ها
با درنظرداشت این‌که افغانستان هنوز راه دور و درازی را برای دستیابی به توسعه فرهنگی و نهادینه شدن فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی به-عنوان جزئی از آن در پیش دارد، این ضرورت احساس می‌گردد که راهکارهایی برای تسریع حرکت کشور به سمت رشد فرهنگی سنجیده شود. برخی از این راهکارها که در ادامه به‌ آن‌ها اشاره می‌گردد، می‌توانند در تحقق این مهم موثر و کارساز باشند:
1ـ انگیزه¬دهی به قشر مکتبی و دانشگاهی برای مطالعه: تغییر وضعیت کنونی نیازمند آن است که همه در تمامی سطوح دست‌به‌کار شوند و از راه ها و طرق گوناگون سعی در ایجاد انگیزش در کودکان، نوجوانان و جوانان برای روآوری به مطالعه کنند. موثریت چنین کاری به میزان هماهنگی و تلاش دولت، موسسات ملی و بین‌المللی همکار آن، تشکلات مدنی و گروه‌های فرهنگی جامعه برای راه‌اندازی رقابت‌هایی چون مسابقات کتاب‌خوانی و مقاله‌نویسی دارد در میان گروه‌های سنی مختلف دارد. بدین‌طریق، آنان وادار می‌شوند تا کتاب بخوانند، تحقیق کنند و بنویسند و در تلاش برای کسب جایگاه بهتر در قابت‌ها، به مطالعه و خواندن کتاب عادت کنند.
2ـ تقویت تحرک ذهنی نوجوانان و جوانان: تدارک منابع اطلاعاتی و تسهیل دسترسی کودکان، جوانان و نوجوانان به آن‌ها، سبب می‌گردد تا تحرک ذهی در آنان ایجاد گردد و بی‌میلی به کتاب و مطالعه را در میان‌شان کاهش دهد. دولت می‌بایست در این زمینه پیش‌قدم تر از دیگران باشد و با روی دست‌گیری برنامه‌های تشویق‌کننده مانند اعطای بورس‌های تحصیلی به دانش‌آموزان و دانشجویان ممتاز، برای کشاندن پای آنان به کتاب‌خانه‌ها، ظرفیت‌های باالقوه نهفته در وجود این جوانان را به فعلیت درآورد.
3ـ حمایت از ترویج فرهنگ مطالعه: دولت، موسسات همکار آن، گروه‌های مدنی و حلقات فرهنگی می‌توانند با راه‌اندازی برنامه‌هایی نظیر مباحث و گفتگوهای علمی بر محور موضوعات مختلف، این امکان را به‌وجود آورند که شمار بیشتری از جوانان میل به مطالعه پیدا کنند. این‌گونه، جوانان سعی خواهند کرد تا برای سهم‌گیری بهتر در این برنامه‌ها، به منابع مختلفی سر زنند و کتاب‌های جدیدی بخوانند.
4- استفاده از وسایل ارتباط جمعی: روزنامه‌ها، مجله‌ها، رادیو، تلویزیون، وبسایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، نقش تعیین‌کننده و انکارناپذیری در جهت‌دهی ذهنیت عمومی دارند. بدون شک، اگر از این وسایل برای ترویج فرهنگ مطالعه و تشویق کل مردم مخصوصا جوانان به خواندن کتاب بهره گرفته شود، قطعا نتایج خوبی به‌دست خواهد آمد. همه رسانه‌ها به‌ویژه رادیو و تلویزیون که امروز بیشترین مخاطبان را در میان شهروندان افغانستان دارند، می‌بایست در کنار سایر برنامه‌های خود، به موضوعات علمی نیز بپردازند و با طراحی و اجرای برنامه‌هایی که بتواند مردم را تشویق به مطالعه کند، در زمینه تقویت فرهنگ مطالعه نقش تاثیرگذاری داشته باشند.
با این همه، باید توجه داشت که اگر بنا باشد که کتاب‌خوانی و مطالعه در میان اقشار مختلف شهروندان کشور ترویج شود، باید به این مساله به‌عنوان یک فرایند موثر در رسیدن کشور به توسعه و آبادانی، در درازمدت توجه مستمر صورت گیرد. بدین‌معنا که ترویج فرهنگ مطالعه و خواندن کتاب باید پایه و بنیان هر نوع برنامه‌ریزی آموزشی باشد و برنامه¬هایی که در این راستا راه‌اندازی می‌شوند باید از خانواده تا مکتب و دانشگاه و جامعه را در بر گیرند.