درحالی که گفتگوهای صلح دولت با طالبان تا کنون به نتیجه مشخصی نرسیده و حتا گفته میشود که با رکود و شکست مواجه گردیده است، بحث تغییر نظام ریاستی در افغانستان به نظامی غیرمتمرکز، این روزها به محور مباحث سیاسی در کشور مبدل شده و رسانههای ملی و بینالمللی بسیاری به آن پرداختهاند. در عین حال، شرایط جاری حاکم بر کشور که در آن حکومت توسط عدهای معدود به انحصار گرفته شده و بهسوی تکمحوری و عدم پاسخگویی به مردم به پیش میرود، واقعا آینده نگرانکننده و خطرناکی را در دورنمای آینده کشور پیشبینی میکند.
نظام ریاستی کنونی کشور، دست رئیسجمهور که باید با رای مستقیم مردم انتخاب شود را باز گذاشته است که بعد از تکیه زدن بر کرسی ریاستجمهوری، به شکل خودکامه عمل نموده و با اطمینان به این که تا پنج سال دیگر هیچقدرتی نمیتواند به شکل مستقیم از رئیسجمهور خواستار پاسخگویی و توضیح گردد، اقتدار خویش را بیمهشده تلقی نماید.
عدم توجه به مصوبات شورای ملی، تعبیر و تفسیر قوانین به شکل دلخواه، عدم معرفی نامزدوزیران به مجلس نمایندگان برای دریافت رای اعتماد، دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم و سنگاندازیهای تخریبکارانه در امور این مجلس، انحصار پروژههای انکشافی به نفع یک قوم و محرومسازی دیگر اقوام از آن، درپیشگیری سیاست حذف از سوی سران حکومت، سرکوب حرکتهای مدنی و نقض گسترده قوانین و ارزشهای حقوق بشری و… را از نمونههای بارز و برجسته خودمحوریهای حکومت و در راس آن رئیسجمهور برشمرد.
بنابراین، به این نتیجه میتوان رسید که نارساییها و ناهماهنگیهای موجود در سیاست کشور در عرصههای داخلی و بینالمللی، فقط ناشی از همین نظام ناکارای ریاستی در افغانستان میتواند باشد که کشور را در مسیر عقبگرد قرار داده است. گذشت دو دهه از نظام کنونی و میزان پایین رشد و پیشرفت در ایجاد زیربناهای اساسی، عرضه خدمات عامه، تامین عدالت در انکشاف، ارتقای رفاه و آسایش مردم و افزون بر این، نبود شفافیت در عملکرد حکومت در کنار عدم حسابدهی موثر و مفید به ملت، خود موید پاسخگو نبودن نظام فعلی است.
با توجه به این امر، ضروری و لازم به نظر میرسد که تغییرات اساسی و جدی در نوع نظام کشور بهوجود آید که بتواند زمینه مشارکت وسیع، عادلانه و مساویانه سیاسی و عدالت اجتماعی را برای همه شهروندان کشور از هر قومی فراهم آورد. نظامی باید در افغانستان روی کار آید که آیینه تمامنمای اقوام ساکن در کشور بوده و اعتماد همگان را به خود جلب نماید، زیرا تجربه چند دهه جنگ تلخ، بیاعتمادی و تنفر فرقهای و قومی شدیدی را در میان آنها به وجود آورده که در کوتاهمدت قابل رفع شدن نیست. از همین رو، نوع نظام کنونی به آسانی میتواند این امکان را برای رئیسجمهور فراهم سازد که از تمام قدرت و صلاحیت مطلقی که دارد، فقط در جهت استفاده همهجانبه به نفع یک قوم خاص بهره گیرد و دیگران را به گوشه انزوا براند.
با این حال، با درنظرداشت آنچه گفته آمد، تغییر در اوضاع آشفته کشور و رفتن آن به سمت بهبود در گروه تغییر نظام ریاستی فعلی به نظامی غیرمتمرکز بوده و تحقق آن امری نهایت ضروری و اجتنابناپذیر به نظر میرسد. با تغییر نوع نظام، این امکان را فراهم میسازد که عدالت اجتماعی، مشارکت سیاسی همگانی و فراگیر، توازن در انکشاف و خدمات عامه دولتی و رعایت حقوق بشری و شهروندی همه شهروندان بدون درجهبندی آنان و… در قالب یک نظام مبتنی بر اراده مردم، تمثیل گردد.
13 اکتبر 2024
19 اکتبر 2024
15 اکتبر 2024
19 اکتبر 2024
13 اکتبر 2024