17 ژانویه 2021  
 ستاگیدیا  

مشارکت سیاسی زنان در افغانستان-بخش چهارم

مشارکت سیاسی زنان در افغانستان-بخش چهارم

حبیب‌الله محمدی
مشارکت سیاسی زنان در جوامع در حال گذار به دموکراسی
چنانچه به اصطلاحاتی نظیر جوامع در حال گذار، در حال توسعه، جهان سوم و نظایر این اسامی با ویژگی‌های متمایزکننده‌ی‌شان از دیگر جوامع باور داشته باشیم، افغانستان بدون شک کشوری است که در میان این‌گونه جوامع قرار می‌گیرد. اصطلاح در حال گذار خود محل بحث‌های فراوان به ویژه در میان پژوهشگران حوزه‌ای توسعه می‌باشد.
گذار از سنت به مدرنیته از نگاه نظریه‌پردازان نوسازی الگو یا خطی را یادآور می‌شود که تمامی کشورها می‌باید آن را طی کند. اما امروزه این تلقی حتی در میان خود پژوهشگران غربی نیز منتقدان جدی دارد. گذار به دموکراسی را برخی فرایندی مستقل برای جوامع در حال گذار می‌دانند که ارتباط با نگاه خطی گذار از سنت به مدرینته ندارد. دموکراسی به مثابه الگوی حکومت‌داری و شیوه‌ای حکم‌رانی است که در عصر حاضر الگوی غالب تلقی شده و در عمل نیز مزیت‌های خود را نشان داده است.
اما گذار به دموکراسی نیز نه تنها نیازمند تغییر شیوه حکم‌رانی بلکه نیازمند تغییرات ارزشی و فرهنگی است. همان‌طور که بشیریه اظهار می‌دارد که گذار به دموکراسی فرآیندی تدریجی و طولانی است که در طی زمان انبساط بیشتری پیدا کرده و بدون آن‌که منافع نخبگان حاکم و گروه‌های مستقر را یکباره و به‌طور ناگهانی در معرض تهدید قرار دهد، مشارکت توده‌ای را در قالب نهادهای دموکراتیک ترویج کرد (بشیریه، 1385، 2).
از جمله نیازمندی‌های دموکراسی و تحقق شیوه حکومت کردن برمبنای دموکراتیک آن تحقق مشارکت شهروندان در حوزه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی است. اما مشارکت سیاسی در کشورهای در حال توسعه و یا به عبارتی در حال گذار به دموکراسی با موانع مـتعددی روبروست، به‌گونه‌ای که حتی نفس دموکراسی نیز از این ناحیه در معرض خطر است. این امر در ارتباط با زنان بسیار جدی‌تر است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نظیر افغانستان همچنان نظام مردسالار قدرت‌مندی حاکم است که ارزش‌های آن حتی از سوی بسیاری از خود زنان نیز پذیرفته‌شده و غیرقابل تردید تلقی می‌شود. در جوامعی با چنین تفکراتی، زنان نسبت به مردان مشارکت کم‌تری در عرصه‌های سیاسی دارند و این امر چندان جای تعجب ندارد. گرچه تلاش‌های بسیاری جهت تصدی پست‌های سیاسی و سیاسی و اشتغال سطوح بالای مدیریتی از سوی زنان در طی سال‌های اخیر در این کشورها دنبال شده است که می‌توان آن را نشانه علاقه‌مندی زنان به حضور در عرصه‌های سیاسی و مدیریتی تلقی کرد؛ ولی با این حال با نگاهی اجمالی به وضعیت مشارکت سیاسی زنان در عرصه جهانی چنین به‌نظر می‌رسد که با وجود تبلیغات و فعالیت‌های زنان در به دست‌گیری و رسیدن به مناصب سیاسی بالا، هنوز زنان از لحاظ سیاسی در انزوا به‌سر می‌برند و روشن است که در کشورهایی همچون افغانستان این وضعیت شدیدتر است. به نظر برخی از صاحب‌نظران و روشن‌فکران، انفعال زنان و عدم موفقییت آن‌ها، نتیجه سلطه مردان بر عرصه‌های سیاسی می‌باشد. همچنین بی تفاوتی سیاسی زنان نیز به‌هر دلیل، یکی از واقعیت‌ها و دلیل انکارناپذیر تاریخ سیاسی انسان بوده و انفعال سیاسی نیز تنها می‌تواند نتیجه منطقی چنین سلطه‌ای باشد (بشیریه، 1378، 296).
طی صده‌های گذشته، مردها در جوامع سلطه‌گر بوده و در مقابل زن نیز سلطه‌پذیر و در عمل، شرایط دوگانه در شیوه‌های آموزشی و پرورشی باعث شکل‌گیری این‌گونه واکنش روانی شده است (رزاقی،1371، 173)، با این حال به‌نظر می‌رسد که با تمامی این موانع و مشکلات ناشی از سلطه مردان مناسبات مردسالارانه، زنان در سال‌های اخیر با رشد آگاهی اجتماعی و سیاسی حتی در کشورهای در حال توسعه نظیر افغانستان نیز در پی رسیدن به حقوق از دست‌رفته خود می‌باشند و با علاقه فراوان در تمامی این صحنه‌ها، برای احیای این حقوق تلاش می‌کنند.
سیر تاریخی مشارکت سیاسی زنان از دوران امان‌الله خان تا حکومت طالبان
در این بخش از تحقیق فعالیت‌‌ها و تشکل‌هایی که به حمایت از زنان از دوران حکومت شاهی امان‌الله خان، شاه اصلاح‌‌طلب افغانستان تا دوران امارت اسلامی طالبان به‌میان آمده است، از زاویه فعالیت‌های گروهی و فردی زنان و بر اساس سال‌‌های شکل‌گیری این تشکل‌ها، مورد برسی قرار گرفته است.
سال ۱۹۱۹: این سال مصادف است با سال استقلال افغانستان در زمان حکومت امان‌الله‌ خان. در این سال، برای اولین بار، مجتمع زنان زیر نام ”اتحادیه حمایت از زنان“ تشکیل شد. این اتحادیه ۵۰ عضو داشت. پس از این اتحادیه، خانمی به نام کبرا، کمیته‌ای را به حمایت از زنان تحت عنوان ”کمیته کبرا“ تشکیل داد که این کمیته در ابتدا ۲۲ عضو داشت. در همین زمان، برای اولین بار مکتب دخترانه به نام ”مستورات“ در کابل ایجاد شد که در اول، ۵۰ دانش‌آموز دختر در این مکتب مصروف آموزش بودند و بعدها تعداد دانش‌آموزان آن به ۸۰۰ تن رسیدند. در همین سال، زنان توانستند که به فعالیت‌های اجتماعی روی آورند و در کارخانه‌ها و شرکت‌ها به‌عنوان مدیر و کارمند، مصروف کار شوند.
سال ۱۹۲۱: برای اولین بار در کابل، مجله‌ زنانه به نام ”ارشادالنسوان“ به فعالیت شروع کرد. این نشریه به‌صورت هفته‌وار منتشر می‌شد و مسایل مرتبط به زنان افغانستان و خبرهای بین‌المللی زنان را بازتاب می‌داد. ارشادالنسوان، زنان افغان را تشویق می‌کرد تا به فعالیت‌های اجتماعی وسیاسی سهم بگیرند. در همین سال برای اولین بار یک شفاخانه زنانه به‌راه انداخته شد؛ به تعقیب آن یک زایشگاه ایجاد شد و نیز یک مکتب قابلگی و پرستاری برای آموزش زنان به فعالیت آغاز کرد.
سال ۱۹۲۳: برای اولین‌بار زنان افغانستان در مجلس بزرگان (مشرانوجرگه) راه یافتند. تعداد این زنان به ۱۲ نفر می‌رسید.
سال ۱۹۲۴: مخالفت‌های دینی – مذهبی علیه آزادی و پوشش زنان به‌میان آمد. در زمان حکومت امان‌الله، زنان از آزادی بیشتری در قسمت نحوه پوشش‌شان برخوردار بودند. روحانیون محافظه‌کار و افراد سنتی جامعه، پوشیدن روسری و چادری را برای زنان اجباری ساختند و این مسئله مشکل جدی را در حکومت به‌میان آورد. در نتیجه، مخالفت‌های دینی و مذهبی علیه حکومت، منجر به ضعف اقتدار حکومت امان‌الله شد.