20 ژوئن 2024  
 سلیمان احمدی  

وطن‌پرستی و شعارهای میان‌تهی

وطن‌پرستی و شعارهای میان‌تهی

وطن و زادگاه در ادبیات رسمی کشورها جایگاه بلندی دارد و با واژه‌های بسیار قوی حماسی و احساسی تعریف می‌شود. از وطن و میهن به منزله ”مادر“ و ”ناموس“ یاد می‌شود و صفت ‌هایی چون ”پاک“ و ”مقدس“ و به آن داده می‌شود. وابستگی و تعلق خاطر به وطن را تا جایی بالا می‌برند که آن را با پرستش مترادف می‌پندارند و حس میهن‌دوستی را با واژه ”وطن پرستی“ بیان می‌کنند.

ادبیات نوشتاری و گفتاری افغانستان نیز سرشار از واژه‌های قوی و سنگینی است که نشان‌دهنده بالاترین درجه احساس و عاطفه نسبت به خاک و وطن می‌باشند. دفاع از سرزمین به منزله دفاع از ناموس پنداشته می‌شود و تجاوز به جغرافیای کشور نیز به تجاوز به ناموس ”افغان‌ها“ تعبیر می‌شود.

در میدان عمل اما به‌نظر می‌رسد که مفهوم ”وطن‌دوستی و ”میهن‌پرستی“، همانند بسیاری از حوزه‌های دیگر زندگی، آکنده از شعار است و با آنچه در باطن و طینت بسیاری از شهروندان می‌گذرد، تفاوت فاحشی دارد.

آنچه در کردار و عمل میلیون‌ها انسانی که زیر نام هویت ملی ”افغان“ در سرزمینی بنام افغانستان زندگی می‌کنند، با آنچه در ادبیات شعارآلود موجود دیده می‌شود، فرسنگ‌ها فاصله دارد.

سیاست‌مداران و حاکمان زیادی تجربه شده‌اند که بزرگ‌ترین شعارها را در خصوص دفاع از وطن، پاسداری از ارزش‌های ملی و حفظ تمامیت ارضی سر داده‌اند و به قول معروف همواره ”یا وطن یا کفن“ بر سر زبان شان بوده است، اما در نهایت با خفت و خواری تمام، به وطن پشت کرده‌ و راه فرار در پیش گرفته‌اند.

در لایه‌های پایین‌تر جامعه نیز وضعیت به همین منوال است. در شرایطی که همگان در تلاش برای دریافت پناهندگی از کشور دیگر هستند و راه فرار از وطن را جستحو می‌کنند، اما شماری زیادی هستند که با رسیدن به سرزمین جدید که  سال‌ها رویای رسیدن به آن را در سر داشتند و آن را به عنوان سرزمین موعود نگاه می‌کردند، شعار دل‌تنگی برای وطن سر می‌دهند و از خوبی‌های وطن یاد می‌کنند.

نمونه بسیار بارز دیگر، آهنگی است که یکی از آوازخوان‌های معروف کشور خوانده است. در حالی که خود سال‌ها پیش کشور دیگری را به سرزمین خویش ترجیح داده و در آن، رویاهای خویش را دنبال می‌کند و در آن‌جا زندگی آکنده از رفاه و آسایش برای خودش دست و پا کرده است، برای فریب اذهان عامه، چنین می‌خواند:

وطندار گلم از وطن چرا می‌روی؟

گل باغ وطن از چمن چرا می‌روی؟

در میانه چنین تناقضی بزرگی، اگر کسی ازین بزرگوار بپرسد که:

وطن دار گلم از وطن چرا رفته‌ای؟

گل باغ وطن از چمن چرا رفته‌ای؟

چه پاسخی خواهد داشت؟ وطن نفرین‌شده‌ای بنام افغانستان چرا برای دیگران حیثیت ”چمن“ را دارد، اما خودش از آن بیزار است؟

نتیجه این است که برخلاف شعارهایی که سر می‌دهیم، وطن و سرزمین، برای ما هیچ ارزش و اهمیتی ندارد و الا ”مام میهن“ به چنین حال و روزی گرفتار نمی‌شد.