انتخابات و گزینش روئسای جمهور دولتها و سایر ارکان حکومتداری در نظامهای دموکراتیک در حقیقت برایند و حاصل تلاشهای فکری و تحقیقات علمی اندیشمندان زیادی است که در نتیجه آن را بهعنوان میکانیزم و راهکار اساسی و بنیادی در جهت چگونگی شکلگیری دولتها و بازتاب اراده واقعی مردم و شهروندان کشورها در حاکمیت در نظر گرفتهاند. بنابرین انتخابات کارشیوهای است که فلسفه اصلی وجودی آن را تمثیل اراده مردم و تحکیم ستونپایههای مردمسالاری میتوان تعریف کرد. دموکراسی به معنی قدرت مردم، در حقیقت در برابر نظامهای مستبد، دیکتاتور و خودکامه ابراز وجود کرده است تا بتواند در مسیر بازگردانیدن حقوق اساسی شهروندان و نهادینهسازی آزادی، برابری و دوری از خشونت و جنگ در جوامع بشری گام بردارد. بریس در تعریفی آورده است: “دموکراسی آن شکلی از حکومت است که در آن قدرت فرمانروایی دولت به طور قانونی، نه تنها به طبقه یا طبقات خاص، بلکه به همه اعضای جامعه به طور کل واگذار شده است. یعنی در جامعههایی که انتخابات وجود دارد فرمانروایی به اکثریت تعلق دارد، زیرا برای تعیین مسالمتآمیز و قانونی اراده جامعهای که اتفاق آرا ندارد، هیچ شیوه دیگری وجود ندارد.” بر مبنای این تعریف، دموکراسی راهی است برای اینکه تمامی اتباع و شهروندان یک جامعه، بهگونهای در تعیین سرنوشت سیاسی آیندهشان سهم میگیرند که احساس مشارکت و مالکیت مییابند و تشکیل حکومت و دولت از راه اراده و تصمیم آنان، به اقناع آنان منجر میگردد و بروز هر نوع اختلاف و نزاع عملا منتفی میگردد. بهترین راه و روش به کرسی نشاندن دموکراسی اما، فقط انتخابات است و تاکنون میکانیزم و کارشیوه دیگری به جز برگزاری انتخابات که بتواند جاگزین بهتری برای آن باشد و کارکرد موثرتری نسبت به آن از خود نشان دهد، بهوجود نیامده است.
افغانستان؛ این کشور شگفتانگیز و استثنایی، اما دست علم و علمآوران و متفکرین را از پشت بسته است، زیرا آنچه در نزدیک به دو دهه گذشته تجربه شده است نشان میدهد که انتخابات زیر عنوان سازوکار اصلی رسیدن به دموکراسی و نهادینهسازی مردم سالاری، بهعنوان ابزاری در جهت تضعیف مردمسالاری و متزلزل ساختن ستونهای دموکراسی بهکار گرفته شده است، بهگونهای که میتوان ادعا کرد، دموکراسی در حال احتضار است و نفسهای آخر را میکشد.
مستندات زیادی وجود دارند که عقبگرد آشکار مردمسالاری در افغانستان را به رخ میکشند. بررسی میزان اشتراک رایدهندگان در انتخاباتهای ریاستجمهوری افغانستان نشان میدهد که در سال 1383 میزان اشتراک رایدهندگان در حدود هشت میلیون و یک صد و بیست هشت هزار نفر یعنی هفتاد فیصد بوده است، انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 در حدود شش میلیون نفر از شهروندان کشور را به پای صندوقهای رای کشانیده است، آمار اشتراک در انتخابات ریاست جمهوری سال 1393 نیز در حدود شش میلیون نفر را نشان میدهد و در نهایت آمار کمتر از دو میلیون نفر یعنی هیجده فیصد، میزان اشتراک مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 1398 را حکایت دارد. سیر نزولی درصدی اشتراک رایدهندگان در انتخاباتهای ریاستجمهوری در واقع کاهش و نزول میزان اعتماد و باورمندی مردم به حکومت و سیاستمداران را روایت میکند.
ادعاهای مبتنی بر اعمال تقلبات سیستماتیک و سازماندهیشده انتخاباتی از همان دور نخست انتخابات ریاستجمهوری در سال 1383 مطرح بوده است و با گذشت زمان در هر دور بعدی، این اتهامات ابعاد گستردهتری بهخود گرفتند. تقلبات و تخلفات انتخاباتی، کار را به جایی رسانید که در اثر فشارهای سیاسی احزاب و نهادهای مدنی، استفاده از تکنالوژی بایومتریک در دستور کار قرار گرفت تا دخالت و اثرگذاری عامل انسانی که عامل اساسی در وقوع تقلب بهشمار میرود کاهش یابد و یا احتمالا از بین برود، اما همین روش نیز کارسازی چندانی از خود نشان نداد. انتخابات پارلمانی سال 1397 که نخستین تجربه بهکارگیری تکنالوژی بایومتریک بود، بهخوبی ناکامی این روش را ثابت ساخت. درین انتخابات شهروندان کشور با این تصور که استفاده از تکنالوژی وضعیت را بهبود بخشیده است و رای و اراده آنان در انتخاب اعضای مجلس نمایندگان تعیینکننده خواهد بود، بهگونه نسبتا گسترده از انتخابات استقبال کردند، اما ضعف مفرط مدیریت در کمیسیون انتخابات، در گام نخست این روند را به روز دوم کشانید و در نتیجه، پس از ماهها کشوقوسهای عجیب و غریب، نتایج انتخابات اعلام گردید که آکنده از مشکلات فراوان و اتهامات بسیار گسترده مبنی بر تقلب، فروش کرسیها در بدل پول و یا حتی داد و ستد جنسی بود. چنین بود که باور و اعتماد نسبی مردم بار دیگر دچار آسیب دیدگی شدید گردید و پیامد آن در انتخابات ریاستجمهوری سال 1398 با اشتراک کمتر از دو میلیون نفر، به نمایش گذاشته شد و فروریزی ستونپایههای دموکراسی را خبر داد.
در حال حاضر نیز، به جز آقای غنی و هواداران دولتساز که به جهت اعلان پیروزیشان در انتخابات ریاستجمهوری سال 1398، رضایت کاملشان ازین روند ابراز میکنند و این پروسه را بهگونه تمام و کمال قانونی و بدون چالش عنوان مینمایند، کمتر کسانی را در میان افراد و گروههای بیطرف، نهادهای ناظر انتخاباتی، احزاب سیاسی و تکتهای انتخاباتی میتوان یافت که این نتیجه را قانونی و شفاف بپندارد و یا حداقل موجودیت مشکلات، کمکاریها و ضعف مدیریت کمیسیونهای انتخاباتی را کتمان کند. بنابرین، این انتخابات و نتیجه برآمده از آن، رسوایی مضاعفی در سطح ملی و بینالمللی برای افغانستان به ارمغان خواهد آورده است.
پس در نتیجه میتوان ادعا کرد که دموکراسی روند عقبگرد را افغانستان طی میکند و انتخابات بهعنوان اصلیترین عامل تمثیل دموکراسی و نمایش اراده مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، تبدیل به ابزار و آلهای برای تضعیف و زمینگیر شدن دموکراسی شده است.
26 دسامبر 2024
11 ژانویه 2025
31 ژانویه 2025
9 نوامبر 2024