تیتر نخست, روایت و یادداشت, زنان

انارپستان (2)

توسط - انارپستان (2)

ساکت نگاهش کردم و بی‌آن‌که جرعه‌ای بنوشم، با دست همه را کنار گذاشتم. نمی‌خواهم رشته‌ی افکارم را با نوشیدن و خوردن از هم بگسلم. آرام و بی‌حرکت شروع به سخن کرد. من راوی و نیز شنونده‌ی خود شدم. شنیدن سرگذشت زنی بیگانه ولی دوست، دیدن عکس زنی که دستش را روی پستان‌اش گذاشته، با آن‌چه که در من می‌گذرد بسیار تفاوت...