شکردخت جعفری فزیکدان و مخترع افغانستانی قرار است کتابی را با عنوانی "شکر" که حکایت از فراز ونشیبهای زندگی شخصیاش دارد درماه جولای سال پیشرو به چاپ برساند.
این کتاب در مورد محدویتها، چالشها و مبارزهی خانم جعفری است و اینکه چگونه به جایگاهی کنونی رسیده است.
او سه روز قبل در مصاحبهای با بیبیسی گفت که «ایدهای نوشتن...
از آن روز به بعد، روی پستانهایم دست میکشیدم و ناخودآگاه آنها نوازش میکردم و از این احساس لذت میبردم. خوشحال بودم که آنها را دارم. دلم میخواست برای پستانهایم مادری کنم؛ مادری کردم و در این لحظهها پستانهایم برایم خیلی مهم شده بودند. حالا فقط پستان نبودند بلکه تعیینکننده سرنوشت و زندگیام بودند. آنها کمکم جدا از شیردادن به فرزندانم،...
بلی در آن شرایط سخت شیوع کرونا، اولویت دادن به مریضها/بیماران کرونایی، مانع معاینهی من نشد. در کلینک مرا زیاد منتظر نگذاشتند. خانم ترکتبار آلمانی مرا صدا زد و تقاضا کرد که نیمتنهام را در اتاق تعویض لباس آزاد کنم و نیمه برهنه منتظر بنشینم تا صدایم کند. صدایم زد و بیآنکه سخنی بین ما رد و بدل شود، کارش را...
ساکت نگاهش کردم و بیآنکه جرعهای بنوشم، با دست همه را کنار گذاشتم. نمیخواهم رشتهی افکارم را با نوشیدن و خوردن از هم بگسلم. آرام و بیحرکت شروع به سخن کرد. من راوی و نیز شنوندهی خود شدم. شنیدن سرگذشت زنی بیگانه ولی دوست، دیدن عکس زنی که دستش را روی پستاناش گذاشته، با آنچه که در من میگذرد بسیار تفاوت...
چندین روز است که با خودم درگیرم. خیلی مشکل است با خودم سر صحبت را باز کنم. باورم نمیشد که این قدر سختگیر باشم و خود را نادیده بگیرم، در حالی که سالهای سال است که خودم را میشناسم، با اخلاق و رفتارم آشنایم و میدانم که چه فکر میکنم. (اندیشهام به شأن زن چگونه باید باشد؟) اما در پارهای از...