30 آگوست 2023  
 سلیمان احمدی  

بازخوانی روز سیاه 8 سنبله در بامیان؛ شلاقی بر صورت دموکراسی

بازخوانی روز سیاه 8 سنبله در بامیان؛ شلاقی بر صورت دموکراسی

دیوار دموکراسی افغانی برگرفته از نشست بن که در حقیقت اجباری از سوی دیگران بود و با دیپلماسی زور و تهدید تحمیل شد، از همان آوان کار با زیربنای «کج» و «معیوب» بنا نهاده شد، تا «ثریا» کج و معیوب اعمار شد و در نهایت نیز به‌یک‌بارگی فروریخت و به تاریخ پیوست. این ادعا را به‌سادگی هرچه‌تمام می‌توان ثابت کرد و برپایه استدلال و تحلیل داده‌های موجود به نتیجه رسانید. عناصر سیاسی دخیل در پایه‌گذاری نظام به‌ظاهر دموکراتیک افغانستان با گذشته‌ای که در کارنامه خود داشتند، به‌لحاظ فکری و ذهنی، در مسیری گام گذاشته بودند که پذیرش مردم‌سالاری، ارزش‌های نوین بشری، حقوق برابر انسان‌ها، آزادی‍‌های فردی و نظام مبتنی بر رای و اراده مردم، از سوی آنان هرگز متصور نبود.

حالا، با درنظرداشت این‌که پروسه دموکراتیزه‌کردن افغانستان از همان ابتدا به‌گونه ناقص طرح‌ریزی و اجرا گردید، در ادامه راه نیز، با مشکل مواجه گردید، زیرا تعداد زیادی از افرادی که در نظام ساخته‌شده دخیل بودند، به‌ویژه یک حلقه کوچک که تمامی قدرت را به‌شکل چرخشی در تمام بیست‌سال گذشته در اختیار گرفته بودند، در عمل پالیسی و سیاستی را در پیش گرفتند که نه‌تنها هیچ‌گونه سازگاری با مردم‌سالاری، آزادی بیان، حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی نداشت، بلکه هدف‌های انحصارجویانه، حذف‌گرایانه، قوم‌محور و سلطه‌طلبانه‌ای را دنبال می‌کرد و با هرگامی که به‌جلو گذاشته می‌شد، خشتی از دیوار دموکراسی به زمین می‌افتاد و باعث تضعیف آن می‌شد.

یکی از برجسته‌ترین مصداق‌های ضدیت با مردم و مردم‌سالاری در نظام جمهوریت و به‌خصوص در دهه دوم عمر آن، زیرپاکردن عدالت اجتماعی با «نه گفتن» به مردم و خواست‌ها و مطالبات مشروع شهروندان بود. انحصاگران قدرت، همان‌سان که به آرای میلیون‌ها شهروند این سرزمین ارزشی به‌ اندازه کاغذپاره ندادند و با به‌حساب نیاوردن آن، کرسی نخست ارگ با حیله و نیرنگ تصاحب کردند، خواست‌ها، اعتراضات، انتقادات و حقوق شهروندان را نیز گستاخانه نادیده انگاشتند و به آن «نه» گفتند.

جنبش روشنایی به‌عنوان خیزش تاریخی میلیون‌ها انسان خسته‌از‌تبعیض که سیاست‌های ناعادلانه حکومت وقت، آنان را به‌ستوه آورده بود، پرده از عمق نیات و مقاصد ناسالم و غیرانسانی حکومت فاسد و ناکارای اشرف‌غنی برداشت. سفر پرماجرا، حاشیه‌دار و شرم‌آور اشرف غنی به بامیان، در هشتم سنبله سال 1395، صحنه دیگری از سیاست ضد انسانی او و حکومتش را به‌نمایش گذاشت. در این سفر که اشرف غنی به نیت تلطیف احساسات مردم برنامه‌ریزی کرده بود و می‌خواست با سیاست‌های عوام‌فریبانه‌اش، نفرتی را که در میان جامعه کاشته بود کاهش دهد، با موج بزرگ و گسترده‌ای از خشم و اعتراض روبرو گردید. شهروندان عدالت‌طلب بامیان با تجمع در میدان مرکزی شهر، در برابر سیاست‌های تبعیض‌آلود او و حکومتش به‌گونه کاملا مدنی و در تطابق با معیارهای قانونی اعتراض کردند و به جاده آمدند، اما به معنی واقعی کلمه سرکوب گردیدند.

واکنش و رفتار نیروهای حکومتی وقت به‌شمول گارد محافظان ریاست‌جمهوری و نظامیان مربوط به حکومت محلی بامیان در برابر شهروندان معترض، آکنده از خشونت و قصاوت گسترده‌ای بود که می‌ارزد روایت واقعی آن به‌عنوان یک لکه ننگین بر جبین غنی و پیش‌قراولان او در بامیان، ثبت تاریخ گردیده و به نسل‌های بعدی منتقل گردد.

شام‌گاهان هفت سنبله 1395، نظامیان حکومت محلی 13تن از فعالین مدنی و خبرنگاران را که در حال انجام تبلیغات برای اعتراض فردای آن‌روز و تهیه گزارشات خبری بودند، به‌صورت کاملا غیر قانونی و به‌دور از رعایت هیچ‌گونه اصول اخلاقی و انسانی بازداشت کرده و به زندان بردند. در روز هشتم سنبله و پس از گذشت اندکی از آغاز اعتراضات، نیروهای امنیتی به معترضان یورش بردند و انجام دادند آن‌چه را که هرگز نباید انجام می‌دادند؛ تعدادی را بازداشت کردند، چند سرباز یکی از معترضان را بر روی جاده آسفالت شده کشیدند و او را زنده پوست کندند، در عین حالی که چوب‌وچماق و دنده برقی سربازان، بدون وقفه بر سروصورت مردم فرود می‌آمدند و استخوان انسان می‌شکستند. نیروهای امنیتی وسایل ارتباطی چون گوشی‌/مبایل‌های گران‌قیمت و … را از مردم و بازداشت‌شدگان گرفتند و هرگز پس ندادند، خبرنگارانی را که جهت پوشش خبری رویداد به ساحه آمده بودند، تا آن‌جا که در توان داشتند توهین، تحقیر و لت‌و‌کوب کردند و وسایل کاری آنان را شکستند و مهم تر از همه این‌که، یکی از مقامات امنیتی آن‌زمان، معترضان را با کاربرد واژه‌ها و عبارات توهین‌آمیزی چون «هزاره خر» مورد ضرب‌وشتم قرار داد تا بدین‌طریق تخلیه عقده و کینه کند.

این‌گونه بود که هشتم سنبله، روز سیاه تاریخ بامیان و افغانستان لقب گرفت؛ روزی که در آن دیکتاتور دموکرات با زمینه‌سازی مزدبگیرانش، با چکمه استبداد، پا بر گلوی مردم و مدنیت گذاشت و از خون مردم فرش سرخی در استقبال از خود پهن کرد، آزادی بیان را له کرد و قلم‌های بی‌شماری را شکست تا چهره کریه و آلوده‌به‌زشتی ارگ‌نشیان و جیره‌خواران‌شان در بامیان رو و رسوا نشود، اما واقعیت‌ها پنهان نماندند؛ سرکوب‌گران زشت‌خو رسوای جهان شدند و خاطره نفرت‌انگیزی از خود به‌جاگذاشتند که مردم و تاریخ مبارزات عدالت‌طلبانه بامیان، هرگز آن را از یاد نخواهند برد.