بحران سیاسی و منازعه قدرت در افغانستان پیشینه درازی در تاریخ دارد و مردم این کشور در اکثر مقاطع زمانی شاهد روی کار آمدن حکومت مورد قبول تمامی طرفها نبودهاند. این معضل باعث شده است تا افغانستان تبدیل به کشوری ضعیف و ناتوان در عرصه سیاست بینالملل شود و در اکثریت مطلق موارد، متاثر از سیاست قدرتهای جهانی بوده و تعیین سرنوشت سیاست و قدرت درین کشور در دست خارجیها باشد.
در حال حاضر نیز افغانستان در بحران سیاسی فرو رفته است و با وجود آن که حکومت سرپرست کنونی بهگونه یکدست و یکپارچه قدرت را در اختیار دارد و در بسا موارد موفقیتهایی نیز داشته است، تعداد زیادی از احزاب سیاسی، نهادهای جامعه مدنی و فعالین حقوق بشر و گروههای زنان، علم مخالفت با آن برداشته و اپوزسیون غیر منسجمی را در خارج از کشور تشکیل دادهاند.
سازمان ملل متحد به عنوان یک سازمان بینالمللی و حافظ امنیت و صلح بینالمللی، همواره در حل منازعه قدرت در افغانستان نقش داشته و تلاشهایی را درین راستا انجام داده است. در شرایط کنونی نیز این سازمان با راهاندازی نشستهای سریالی در دوحه، به دنبال پیدا کردن راه حلی برای بیرون رفت افغانستان از وضعیت دشوار کنونی میباشد.
این سازمان با وجود آنکه در ظاهر امر بر مسایلی چون حکومت فراگیر، رعایت ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشر و حقوق زنان و مشارکت همگانی تاکید میورزد و در نشستهای گذشته دوحه نیز بر آن اصرار داشت، اما در نشست سوم دوحه به یکبارگی تغییر موضع داد و از دعوت احزاب سیاسی و فعالین مدنی و حقوق بشری و نیز نمایندگان زنان افغانستان در میز اصلی مذاکرات خودداری ورزید.
در عین حال، این سازمان بعد از نشست دو روزه که مباحث اصلی در آن مطرح گردیدند، نشست جانبی را با حضور تعدادی از افراد زیر نام نمایندگان زنان و جامعه مدنی افغانستان برگزار کرد که انتقادات زیادی را برانگیخت و ماهیت این سازمان را شدیدا زیر سوال برد.
به نظر میرسد آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد، در مذاکرات دوحه پا جای پای اشرف غنی گذاشته و از سیاستهای فریبنده و مذورانه او کار میگیرد.
اشرف غنی رئیس جمهور فراری افغانستان نیز در اکثریت موارد، زمانی که در مواجهه با شهروندان و مردم قرار میگرفت و به بنبست میخورد، عدهای از سرسپردگان و همسفرههای خودش را زیر نام رهبر، متنقذ، بزرگ قومی، نمایندگان مردم و نخبگان اجتماعی در ارگ ریاست جمهوری گردهم میآورد تا آنان با سرتکان دادن به به مواضع او، از پالیسیهای تبعیضآلود او حمایت کنند و او بتواند به سادگی نمایش حمایت مردمی را اجرا کرده و با استفاده از آن اهداف مغرضانه و سیاستهای انحصارگرایانه خویش را تحقق بخشد.
آنتونیو گوترش نیز دقیقا در مذاکرات دوحه با الگوبرداری دقیق از اشرف غنی، تعدادی از افراد ناشناخته و مرموز را به عنوان نمایندگان جامعه مدنی و زنان افغانستان در یک نشست حاشیهای و بیتاثیر، فراخواند تا با این روش، به جهانیانی که در حقیقت درین بازی سهیماند و خود آن را طراحی کردهاند، نشان دهد که همه طرفها را در مذاکرات شریک ساخته است. این در حالیست که همه گروههای مخالف حکومت سرپرست، نسبت به این سیاست سازمان ملل متحد، موضع انتقادی خود شان را اعلام کرده و ضمن آن که آن را نادیده گرفتن حقوق بنیادی همه شهروندان افغانستان خواندهاند، بر ضعف مفرط این سازمان در برخورد با مسایل مربوط به افغانستان تاکید کردهاند.
تفاوت فاحش میان سیاست اعلامی و اعمالی سازمان ملل متحد و جامعه جهانی در خصوص افغانستان، نشان میدهد که آنان در پی حل بنیادی بحران منازعه قدرت در افغانستان نیستند و شاید توانایی دریافت راهکار برای این معضل را ندارند.
تجارب تاریخی گذشته به خوبی حکایت از آن دارد که سیاست حذف و نادیدهانگاری در افغانستان چه از سوی حاکمان در داخل کشور و چه از سوی جهانیان، هرگز نتیجه مثبت به دنبال نداشته و این کشور را به سوی ثبات سوق نداده است. همانگونه که نشست بن با حذف و نادیده گرفتن طالبان، جنگ بیستساله اخیر را در کشور شعلهور ساخت، درپیشگیری این روش در نشستهای دوحه نیز، میتواند عامل اصلی شکلگیری چندیندهه جنگ دیگر در سالیان آینده گردد.
گوترش به عنوان عامل اجراییسازی سیاستهای غرب و آمریکا باید این را بداند که پا گذاشتن جای پای اشرف غنی و الگوبرداری از سیاستهای ناکارامد او که به نابودی حکومت نامشروعش انجامید، اشتباه بزرگ دیگری است که نه تنها ثبات و امنیت داخلی در افغانستان و تضمین امنیتی برای غرب و منطقه به ارمغان نخواهد آورد، بلکه بحرانهای دیگری را نیز درین کشور بحرانزده خلق خواهد کرد.
15 نوامبر 2024
30 نوامبر 2024
1 دسامبر 2024
9 نوامبر 2024