دشمن دانا که غم جان بود
بهتر از آندوست که نادان بود
نظامی گنجوی
با گذشت سه روز از انتشار خبری در وبسایت خبرگزاری «آوا» به نقل از جناب «سید عیسی حسینی مزاری» مبنی بر ثبت صدها فاحشهخانه و کلیسا در نظام جمهوریت در غرب کابل، هنوز این خبر در خروجی این سایت دیده میشود. از آنجا که این خبر تصحیح و یا حذف نشده است، نتیجه میگیریم که ارجمند گرامی جناب حسینی مزاری هنوز روی حرف خود ایستاده است.
ماجرا از این قرار است که شنبه ۲۷ عقرب/ آبان آقای حسینی مزاری با شماری از دوستان خود در مشهد دیدار داشته و برای آنان سخنرانی کرده است. او در بخشی از سخنان خود با تمجید و توصیف از طالبان، بیان داشته است که «در زمان جمهوریت هزاران فاحشهخانه با سازماندهی غربیها در کابل فعال بود که از این هزاران فاحشهخانه، تنها ۹۶۰ فاحشهخانهی ثبتشده در غرب کابل موقعیت داشتند.»
مزاری سپس از حاضران میپرسد که کیها در این فاحشهخانهها بودند؟ سپس خودش جواب میدهد و میگوید که «از ما مردم و دختران و زنان ما و مرتبطین ما بودند.»
او سپس به موجودیت کلیساها در شهر کابل اشاره میکند و میگوید که «در دوران جمهوریت تنها در کابل ۵۰۰ کلیسای خانگی وجود داشت که از این ۵۰۰ کلیسا تنها ۳۰۰ تای آن در غرب کابل بود.»
این چکیده سخنان جناب حسینی مزاری بود. پیشنهاد میکنم که دوباره آمار ارائه شده درباره فاحشهخانههای غرب کابل را توسط ایشان مرور و آن را با «واکینگاستریت» بدنامترین محله در شهر «پاتایا»ی تایلند مقایسه کنید. مگر غرب شهر کابل چقدر وسعت دارد و چقدر فاحشه داشته که فقط ۹۶۰ فاحشهخانه در آن ثبت شده است. این که چه تعداد فاحشهخانه ثبت نشده و چه تعداد از زنان و دختران به صورت انفرادی تنفروشی میکردهاند، خدا میداند!
همینطور موجودیت ۳۰۰ کلیسای خانگی در غرب کابل را با موجودیت کلیساها در مسیحیترین کشور دنیا مثل «واتیکان» بسنجید که آیا واقعاً غرب کابل از واتیکان هم مسیحیتر بوده است؟
دردآورترین نکته سخنان جناب حسینی مزاری این است که میگوید همه فاحشههای ۹۶۰ فاحشهخانه غرب کابل، «دختران و زنان ما» بودند. این سخن سخیف، قلب هر مسلمان و مؤمنی را به درد میآورد.
همانطور که کسی نمیتواند حضور زنان تنفروش را در هیچ سرزمینی انکار کند، در منطقه دشتبرچی هم نمیتوان از اساس منکر این پدیده شد اما نکته این است که چه کسی موجودیت ۹۶۰ فاحشهخانه را در این منطقه شناسایی و ثبت کرده است؟
اگر حسینی مزاری از خود این آمار را اعلام کرده باشد که بهتان عظیم است ولی اگر ایشان از جای دیگری نقل قول کرده باشد که به تصریح آیه ۶ سوره حجرات، هر خبری خبر نیست و ممکن است که فاسقی آن را گفته باشد. تازه در کشوری مثل افغانستان که سادهترین آمارها موجود نیست، چگونه آمار حساسترین مکانها یعنی کلیساها و فاحشههای غرب کابل ثبت و شناسایی شده است؟
سیاهنمایی از غرب کابل، همان حربهای است که داعش برای توجیه حملات خود استفاده کرده و میکند. میدانید که داعش با چه توجیهی در ۲۳ ثور ۱۳۹۹ به زایشگاه پزشکان بدون مرز واقع در دشتبرچی حمله کرد؟ داعش با همین ذهنیت که غرب کابل فاحشهخانه و زایشگاه پزشکان بدون مرز هم محل به دنیا آوردن فرزندان نامشروع است، دست به این جنایت زد.
جناب حسینی مزاری اگر طالبان را با این توجیه که فاحشهخانهها و کلیسای غرب کابل را جمع کردند، تطهیر میکند، بکند اما این تطهیر نباید به قیمت عفت، پاکدامنی، آبرو و حیثیت دختران و زنان شیعه تمام شود. آیا توجه کردهاید که دیگران، انسانهای بدنام تبار خود را فرشته میدانند اما متأسفانه ما جرمی را علیه دختران و زنان خود که ثابت نشده، ثبتشده میدانیم!
شاید جناب حسینی مزاری به هر دلیل و انگیزهای که بوده، فکر کرده است که همینطوری آماری ارائه میکند اما غافل از این که سخنان ایشان به عنوان سرپرست یک مجموعه، تاریخ میشود و همواره به رخ ما کشیده خواهد شد.
در جهان امروز برای عدهای یک قانون همیشگی وجود دارد و آن این که «حتی بدنامی بهتر از گمنامی است.» اما اصول اخلاقی ما اقتضا میکند که نباید با گفتن سخنان شوکآور، خلاف واقع و منافی عفت عمومی، از گمنامی بدرآییم و حتی به قیمت بدنامی به شهرت برسیم.
این داستان را به نقل از پدرم یک بار دیگر هم تعریف کردم که وقتی علامه سید اسماعیل بلخی در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به خانه ما به قندهار آمده بود، یک جوان روحانینما برای دیدار علامه آمد. شهید بلخی قبلاً داستانهایی از این جوان شنیده بود که علاقمند اندوختن مال و شهرت است و برای رسیدن به مال، مقام و موقعیت، به هر دری میزند و شأن روحانیت را حفظ نمیکند.
علامه بلخی وقتی این جوان را دید، با بسیار مهربانی و شفقت گفت که «بچیم اگر یک لوچکِ بیسروپا و با پاچههای بالا، کاری که تو انجام میدهی، انجام دهد، کمتر کسی متوجه رفتار او میشود اما اگر فردی مثل تو همان عمل را مرتکب شود ولو حرام نباشد، همه متوجه میشوند و آن را به پای روحانیت میگذارند.» بعد علامه اضافه کرد که روحانیت مثل پارچه سفیدی است که کوچکترین لکه سیاهی در آن برجسته و نمایان میشود.
در حال حاضر اگر هیچی نباشد حداقل جناب حسینی مزاری، لباس روحانیت بر تن دارد و این کار را بر جناب ایشان سخت میکند. اکنون حسینی مزاری با همین لباس قلب هزاران هزار نفر را جریحهدار کرده است. با این که اشتباه جناب ایشان قابل جبران نیست اما پیشنهاد بنده به ایشان این است که با یک عذرخواهی صریح و شفاف از ملت افغانستان و به خصوص دختران و زنان غرب کابل، تا حدی اشتباه خود را جبران کنند و در غیرآن اگر در صدد توجیه اشتباه خود با آمارسازیهای این سایت و آن سایت برآیند، طبق سخن منسوب به ابن سینا؛ اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید، در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
نویسنده: محمد مرادی
30 نوامبر 2024
1 دسامبر 2024
18 دسامبر 2024
17 دسامبر 2024
9 نوامبر 2024